amytyda.blogfa.com

jaahel.blogfa.com

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند

http://www.jaahel.blogfa.com/9008.aspx

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند. من و تغییراتم از 1385 تا به امروز. خ سته از تمام روزمرگی ها نشسته ام و فیس بوکم را به صحبت میگیرم. عکس دوستانی را م. یبینم آنور مرز های ممنوعه. که به کنسرت داریوش میروند و شوق چشمشان. شبیه مشروب دستشان لبریز است. آزادی را در چشم هایشان خیره میشوم و لبخند میزنم / تلخ لبخند میزنم. دلم برایشان تنگ شده و چه خوب که دلشان با چیز هایی سرگرم است که. در خانه ی پدری ، جایی برای اکران نداشت. به خودم می اندیشم که درگیر رفتنم . شبیه سربازی که آنقدر از شکست مطمئن است. برای جاده کن...

jaahel.blogfa.com

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند - آرزوهایی که حرام شد

http://www.jaahel.blogfa.com/post-119.aspx

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند. من و تغییراتم از 1385 تا به امروز. آرزوهایی که حرام شد. جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند. به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم. لستر هم با زرنگی آرزو کرد. دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد. بعد با هر کدام از این سه آرزو. سه آرزوی دیگر آرزو کرد. آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی. بعد با هر کدام از این دوازده آرزو. سه آرزوی دیگر خواست. که تعداد آرزوهایش رسید به. به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد. برای خواستن یه آرزوی دیگر. تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به.

jaahel.blogfa.com

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند - تو مثل منی برف

http://www.jaahel.blogfa.com/post-121.aspx

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند. من و تغییراتم از 1385 تا به امروز. تو مثل منی برف. تو مثل منی برف. راه میروی و آب میشوی. با علمی لد نی. پنبه بر جراحت سال میگذاری. میبینم اسفند را عصازنان. به سوی بهار میرود. تو مثل منی برف. آتش را روشن میکنی. تا در هرمش بمیری. یاسهای تابستانی ادای تو را در میآورند. پروانهها که تو را ندیدند. نکند سرنوشت مرا جائی دیدهئی برف. ببین زمین به چه روزی درآمد. تو کرک بال ملائکی. طوری بنشین که زمین چند روزی به شکل اول خود در آید. کاش میتوانستی تابستانها بباری. و بیا و ببین.

jaahel.blogfa.com

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند - اشک

http://www.jaahel.blogfa.com/post-124.aspx

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند. من و تغییراتم از 1385 تا به امروز. قطار به روی ریل لغزید. به روی گونه هایم اشک غلتید. نوشته شده در سه شنبه ۲۵ بهمن۱۳۹۰ساعت ۱۰ قبل از ظهر توسط جاهل. کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست. تو مثل منی برف. آرزوهایی که حرام شد. WHEN I CAME DRENCHED IN THE RAIN. BROTHER SAID : WHY DON’T YOU TAKE AN UMBRELLA WITH YOU? SISTER SAID: WHY DIDN’T YOU WAIT UNTILL IT STOPPED. DAD ANGRILIY SAID: ONLY AFTER GETTING COLD YOU WILL REALISE . BUT MY MOM AS SHE WAS DRYING MY HAIR SAID.

jaahel.blogfa.com

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند - با خشونت هرگز

http://www.jaahel.blogfa.com/post-122.aspx

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند. من و تغییراتم از 1385 تا به امروز. سخت آشفته و غمگین بودم. به خودم می گفتم:. بچه ها تنبل و بد اخلاقند. درس ومشق خود را. باید امروز یکی را بزنم، اخم کنم. تا بترسند از من. چشم ها در پی چوب، هرطرف می غلطید. مشق ها را بگذارید جلو، زود، معطل نکنید! بر سرش داد زدم. صید در دام افتاد. و به چنگ آمد زود. دفتر مشق حسن گم شده بود. آنطرف، نیمکتش را می گشت. پاک تنبل شده ای بچه بد. به خدا دفتر من گم شده آقا، همه شاهد هستند". خط کشم بالا رفت، خواستم برکف دستش بزنم. او تقلا می کرد.

jaahel.blogfa.com

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند - دلبستگی ها

http://www.jaahel.blogfa.com/post-120.aspx

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند. من و تغییراتم از 1385 تا به امروز. خ سته از تمام روزمرگی ها نشسته ام و فیس بوکم را به صحبت میگیرم. عکس دوستانی را م. یبینم آنور مرز های ممنوعه. که به کنسرت داریوش میروند و شوق چشمشان. شبیه مشروب دستشان لبریز است. آزادی را در چشم هایشان خیره میشوم و لبخند میزنم / تلخ لبخند میزنم. دلم برایشان تنگ شده و چه خوب که دلشان با چیز هایی سرگرم است که. در خانه ی پدری ، جایی برای اکران نداشت. به خودم می اندیشم که درگیر رفتنم . شبیه سربازی که آنقدر از شکست مطمئن است. برای جاده کن...

jaahel.blogfa.com

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند

http://www.jaahel.blogfa.com/9007.aspx

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند. من و تغییراتم از 1385 تا به امروز. آرزوهایی که حرام شد. جادوگری که روی درخت انجیر زندگی میکند. به لستر گفت: یه آرزو کن تا برآورده کنم. لستر هم با زرنگی آرزو کرد. دو تا آرزوی دیگر هم داشته باشد. بعد با هر کدام از این سه آرزو. سه آرزوی دیگر آرزو کرد. آرزوهایش شد نه آرزو با سه آرزوی قبلی. بعد با هر کدام از این دوازده آرزو. سه آرزوی دیگر خواست. که تعداد آرزوهایش رسید به. به هر حال از هر آرزویش استفاده کرد. برای خواستن یه آرزوی دیگر. تا وقتی که تعداد آرزوهایش رسید به.

jaahel.blogfa.com

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند - مادر

http://www.jaahel.blogfa.com/post-116.aspx

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند. من و تغییراتم از 1385 تا به امروز. WHEN I CAME DRENCHED IN THE RAIN. وقتی خیس از باران به خانه. BROTHER SAID : WHY DON’T YOU TAKE AN UMBRELLA WITH YOU? برادرم گفت: چرا چتری با خود. SISTER SAID: WHY DIDN’T YOU WAIT UNTILL IT STOPPED. خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران. DAD ANGRILIY SAID: ONLY AFTER GETTING COLD YOU WILL REALISE . پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما. BUT MY MOM AS SHE WAS DRYING MY HAIR SAID. اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک. تو مثل منی برف.

jaahel.blogfa.com

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند

http://www.jaahel.blogfa.com/9011.aspx

خدا اهل دیاری را تا جاهلند هلاک نکند. من و تغییراتم از 1385 تا به امروز. قطار به روی ریل لغزید. به روی گونه هایم اشک غلتید. نوشته شده در سه شنبه ۲۵ بهمن۱۳۹۰ساعت ۱۰ قبل از ظهر توسط جاهل. کرم نما و فرودآ که خانه خانه توست. تو مثل منی برف. آرزوهایی که حرام شد. WHEN I CAME DRENCHED IN THE RAIN. BROTHER SAID : WHY DON’T YOU TAKE AN UMBRELLA WITH YOU? SISTER SAID: WHY DIDN’T YOU WAIT UNTILL IT STOPPED. DAD ANGRILIY SAID: ONLY AFTER GETTING COLD YOU WILL REALISE . BUT MY MOM AS SHE WAS DRYING MY HAIR SAID.