attarchi.blogfa.com

kopolt6.blogfa.com

***پوق***

http://www.kopolt6.blogfa.com/8811.aspx

قرار اولینمان،پاییز همان سالی بود. که تابستانش دمکردهترین روزهای دنیا بود؟ شاید تو هم باور نمیکنی! آنقدر که حوصله کفشهایم سر امد. آنقدر که ساعتم چشم شد. من قصههای بسیاری میدانم. قصه دخترکی که برای چیدن پونه به صحرا رفت و هیچ وقت برنگشت. قصه چوپانی که نی شد. قصه سروی که به خدا رسید. قصه آفتابگردانی که از درد گردن مرد. اما،قصه خود را . کسانی که از کویر میامدند گفتند. با سراب به حجله رفتهای. راستی،چطور،دوری از دریا را تحمل میکنی؟ کسانی که از شمال امدند،تو را دیدهاند که با شنها قلعه میسازی. بعله دیگه ما اینی...

kopolt6.blogfa.com

***پوق***

http://www.kopolt6.blogfa.com/8805.aspx

به جشن تولد قاصدک جون خوش اومدین. امروز اومدیم تولد تبریک بگیم اونم تولد یه دوست خیلی خیلی صمیمی. این تبریک از طرف ونوس و پریاست به قاصدک گل ناز و بلبل. اون قلب بالا هم واسه قاصدک جونه. خانوم گلم امیدوارم همیشه شادو خندون بمونی. اینم شعری که تو کادو تولدت بود. تعبیر تمامی خوابهای شیرین است. بوسه های جا مانده در بهشت". نوشته شده در پنجشنبه هشتم مرداد ۱۳۸۸ساعت 13:48 توسط ونوس.پریا.قاصدک. زمین را رها کن تا باور کنی که آسمان چقدر زیباست * . سلامبه وبلاگ ما خوش اومدین. ما سه تا از اولین روز دانشگاه با هم بودیم.

kopolt6.blogfa.com

***پوق*** - امید پوقی

http://www.kopolt6.blogfa.com/post-57.aspx

چهار شمع به آهستگی می سوختند،در آن محیط آرام صدای صحبت آنها به گوش میرسید. شمع اول گفت :من صلح و آرامش هستم،هیچ کسی نمی تواند شعله مرا روشن نگه دارد من باور دارم که به زودی می میرم.سپس شعله صلح و آرامش ضعیف شد تا به کلی خاموش شد. شمع دوم گفت: من ایمان واعتقاد هستم،ولی برای بیشترآدمها دیگر چیز ضروری در زندگی نیستم پس دلیلی وجود ندارد که دیگرروشن بمانم.سپس با وزش نسیم ملایمی ایمان نیز خاموش گشت. شمع چهارم گفت:نگران نباش تا زمانی که من وجود دارم ما می توانیم بقیه شمع ها را دوباره روشن کنیم،من امید هستم.

kopolt6.blogfa.com

***پوق*** - متن خوشگل

http://www.kopolt6.blogfa.com/post-59.aspx

اگر دروغ رنگ داشت هر روزشاید ده ها رنگین کمان از دهان ما نطفه می بست و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود. اگر عشق ارتفاع داشت من زمین را زیر پای خود داشتم و تو هیچ گاه عزم صعود نمی کردی. آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها به تمسخر می گرفتی. اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که گامی بردارد. اگر دیوار نبود نزدیکتر بودیم, همه وسعت دنیا یک خانه می شد. و تمام محتوای سفره سهم همه بود. و هیچ کس در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمی شد. اگر خواب حقیقت داشت، همیشه با تو در آن ساحل سبز لبریز از نا باوری بود. ما سه تا ...

kopolt6.blogfa.com

***پوق*** - خلوتم را نشکن

http://www.kopolt6.blogfa.com/post-61.aspx

شاید این خلوت من کوچ کند. به صدای نفس شهنامه. به طلوع آخرین افسانه. و غروبی که در آن. نقش دیوانگی یک عاشق. بر سر دیواری پیدا شد. خلوتم بس دور است. زهوای دل معشوق سهند. راه درازی ست میان من و تو. مروارید است به دست صیاد. تیر و کمانی ست به دست آرش. راه رسیدن به توست. نوشته شده در چهارشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۳۸۹ساعت 6:25 توسط ونوس.پریا.قاصدک. زمین را رها کن تا باور کنی که آسمان چقدر زیباست * . سلامبه وبلاگ ما خوش اومدین. ما سه تا از اولین روز دانشگاه با هم بودیم. نظر دادی ممنونت می شم و اگه هم ندادی مهم نیست.

kopolt6.blogfa.com

***پوق***

http://www.kopolt6.blogfa.com/8812.aspx

اگر دروغ رنگ داشت هر روزشاید ده ها رنگین کمان از دهان ما نطفه می بست و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود. اگر عشق ارتفاع داشت من زمین را زیر پای خود داشتم و تو هیچ گاه عزم صعود نمی کردی. آنگاه شاید پرچم کهربایی مرا در قله ها به تمسخر می گرفتی. اگر گناه وزن داشت هیچ کس را توان آن نبود که گامی بردارد. اگر دیوار نبود نزدیکتر بودیم, همه وسعت دنیا یک خانه می شد. و تمام محتوای سفره سهم همه بود. و هیچ کس در پشت هیچ ناکجایی پنهان نمی شد. اگر خواب حقیقت داشت، همیشه با تو در آن ساحل سبز لبریز از نا باوری بود. ما سه تا ...

kopolt6.blogfa.com

***پوق*** - تا خدا

http://www.kopolt6.blogfa.com/post-60.aspx

دلم خیلی گرفته.از آدما از عشقا از روزگار.دلم گرفته. واقعن ادم می مونه به چی اعتماد کنه. حالم بده خیلی بد. بی اعتماد شدم نسبت به همه چی و همه کس. از این دنیا و دردسراش خسته شدم. آسمان تاریک خیابان سرد و پیر. حجم خالی، ذهن تنها ، بی زمان. می شود نقش زمین رویا ی رنگینش ، چه سود. می شود نقاشی ذهن تمام عابران. باد وحشی وحشیانه تند خو. می زند سیلی به روی آفتاب. دخترک فریاد می آرد کمک. می برد فریاد را تا دشت خواب. رد پای اشک روی گونه ها. دانه های برف چون سنگ زمان. می خراشد چهره ی آیینه را. فک کنم کافی باشه .

kopolt6.blogfa.com

***پوق*** - به جشن تولد قاصدک جون خوش اومدین......

http://www.kopolt6.blogfa.com/post-56.aspx

به جشن تولد قاصدک جون خوش اومدین. امروز اومدیم تولد تبریک بگیم اونم تولد یه دوست خیلی خیلی صمیمی. این تبریک از طرف ونوس و پریاست به قاصدک گل ناز و بلبل. اون قلب بالا هم واسه قاصدک جونه. خانوم گلم امیدوارم همیشه شادو خندون بمونی. اینم شعری که تو کادو تولدت بود. تعبیر تمامی خوابهای شیرین است. بوسه های جا مانده در بهشت". نوشته شده در پنجشنبه هشتم مرداد ۱۳۸۸ساعت 13:48 توسط ونوس.پریا.قاصدک. زمین را رها کن تا باور کنی که آسمان چقدر زیباست * . سلامبه وبلاگ ما خوش اومدین. ما سه تا از اولین روز دانشگاه با هم بودیم.

kopolt6.blogfa.com

***پوق***

http://www.kopolt6.blogfa.com/8901.aspx

دلم خیلی گرفته.از آدما از عشقا از روزگار.دلم گرفته. واقعن ادم می مونه به چی اعتماد کنه. حالم بده خیلی بد. بی اعتماد شدم نسبت به همه چی و همه کس. از این دنیا و دردسراش خسته شدم. آسمان تاریک خیابان سرد و پیر. حجم خالی، ذهن تنها ، بی زمان. می شود نقش زمین رویا ی رنگینش ، چه سود. می شود نقاشی ذهن تمام عابران. باد وحشی وحشیانه تند خو. می زند سیلی به روی آفتاب. دخترک فریاد می آرد کمک. می برد فریاد را تا دشت خواب. رد پای اشک روی گونه ها. دانه های برف چون سنگ زمان. می خراشد چهره ی آیینه را. فک کنم کافی باشه .