maryambahmanyar.blogfa.com
مریم - مترسک
http://www.maryambahmanyar.blogfa.com/post-86.aspx
خواب دیدم ، رویا بود انگاری! من بارها و بارها مترسکهای سر جالیز را بوسیده ام. چرا کسی به فکر باغچه نیست؟ به فکر جالیز نیست؟ چرا کسی باور نمیکند باغچه از ازدحام فکرهای مریض پوسیده است؟ پریشب خواب دیدم فهم باغچه را به بازی گرفته اند؟ پریشب رویاهایم بر باد رفتند. ادراک مترسکها کمتر از انسانهای این نسل نیست. چه حاصل رویاهایم بر باد رفته اند. سوز می اید سوز یلدایی. ۲۴ آذر ماه سال ۱۳۹۲ خورشیدی - ساعت ۱۲:۱۳ پشت میز کارم. نوشته شده در یکشنبه ۲۴ آذر۱۳۹۲ساعت ۱۸:۳۱ بعد از ظهر توسط مریم. بند بازی های من.
maryambahmanyar.blogfa.com
مریم
http://www.maryambahmanyar.blogfa.com/9010.aspx
وقتی نیستی همه چیز رنگ نیستی میگیرد. اصلا می دانستی نیستی چه رنگی است؟ میان جعبه مداد رنگی های کودکی ام ، مدادی به رنگ نیستی نداشتم اما حالا. منی که بودنم با هستی تو معنا گرفت. خسته شدم از حرف رفتن. میخواهی برو مکثی کن قبل از رفتن نیمه وجودم را بده و برو. نفسم را زندگی ام را عشقم را. خسته ام از حرفهای تکراری. دست خالی آمدی یادت هست؟ حواست هست چه با خودت می بری؟ نوشته شده در چهارشنبه ۲۸ دی۱۳۹۰ساعت ۲۱:۵۴ بعد از ظهر توسط مریم. بند بازی های من. وای که نعره های عشق سکوت شبانه شد. معلم شهید دکتر علی شریعتی.
maryambahmanyar.blogfa.com
مریم
http://www.maryambahmanyar.blogfa.com/9008.aspx
باورم نمیشد وقتی بهم زنگ زدی و گفتی شیمی درمانی جواب داده . و باورت نمیشه چقدر خوشحالم کردی . نگاه مهربون تو و کوچولوی زیبات رو توی بغلت . رمقی توی پاهام نبود ، پله ها رو به سختی بالا اومدم ،توان روبه رو شدن باتو رو نداشتم .از اون روز آرزوی دلت ارزوی دلم شد ، و از لیلی مهربونمون خواسته های تورو خواستم . بازم دعا میکنم و به عهدی که توی راه برگشت با لیلی بستم پایبندم و به همه کسایی که دوستشون دارم پیغام میدم همگی برات دعا کنن. چون هنوز راه طولانی در پیش داری . بهترین و بدترین روزای زندگی بهم چسبیدن. این وب...
maryambahmanyar.blogfa.com
مریم - تصمیم کبری
http://www.maryambahmanyar.blogfa.com/post-82.aspx
فعلا اینو نوشتم تا تاریخش یادم نره بعدا میام راجب تصمیم بزرگمون می نویسم. نوشته شده در چهارشنبه ۹ فروردین۱۳۹۱ساعت ۲۲:۵۲ بعد از ظهر توسط مریم. این وبلاگ نه اصلاع رسانی میکنه و نه علمی و تخصصیه و اصلا هم جدی نیست . فقط جاییه واسه درد و دل و صحبتهای عادیه و مادرانه و خواهرانه و پدرانه و کودکانه و البته دوستانه . بند بازی های من. وای که نعره های عشق سکوت شبانه شد. اولین سایت آموزشی تنیس در ایران. معلم شهید دکتر علی شریعتی. تنبل خونه شاه عباسی. موسسه خیریه مهر گیتی.
maryambahmanyar.blogfa.com
مریم
http://www.maryambahmanyar.blogfa.com/9101.aspx
فعلا اینو نوشتم تا تاریخش یادم نره بعدا میام راجب تصمیم بزرگمون می نویسم. نوشته شده در چهارشنبه ۹ فروردین۱۳۹۱ساعت ۲۲:۵۲ بعد از ظهر توسط مریم. ما چیلیکی ها دستهایمان را در باغچه می کاریم. سبز خواهیم شد می دانیم می دانیم می دانیم. با اقتباس از شعر فروغ فرخ زاد ). با کلی تاخیر این مطلب رو آپ کردم. این متن رو توی دفتر نظرهای چیلیک به مناسبت افتتاحیه اولین نمایشگاه نوشتم. هوا خیلی سرد بود ، هوای دلمم سردتر بود. محبت رو هم دیدم البته . نوشته شده در چهارشنبه ۹ فروردین۱۳۹۱ساعت ۲۲:۴۹ بعد از ظهر توسط مریم.
maryambahmanyar.blogfa.com
مریم - انگاری
http://www.maryambahmanyar.blogfa.com/post-77.aspx
یه چیزی گم کردم این روزا انگاری. یه چیزی کم دارم این روزا انگاری. یه چیزی دلم میخواد بخورم این روزا انگاری. یه چیزی دلم می خواد بو کنم این روزا انگاری. یه جایی هایی دلم میخواد برم این روزا انگاری. یه کسایی رو دلم میخواد ببینم این روزا انگاری. یه حس هایی دلم داره این روزا انگاری. یه برقی داره نگاهت این روزا انگاری. یه حرفایی توام توی دلت داری این روزا انگاری. نوشته شده در سه شنبه ۲۵ بهمن۱۳۹۰ساعت ۲۰:۱۵ بعد از ظهر توسط مریم. بند بازی های من. وای که نعره های عشق سکوت شبانه شد. اولین سایت آموزشی تنیس در ایران.
maryambahmanyar.blogfa.com
مریم
http://www.maryambahmanyar.blogfa.com/9011.aspx
یه چیزی گم کردم این روزا انگاری. یه چیزی کم دارم این روزا انگاری. یه چیزی دلم میخواد بخورم این روزا انگاری. یه چیزی دلم می خواد بو کنم این روزا انگاری. یه جایی هایی دلم میخواد برم این روزا انگاری. یه کسایی رو دلم میخواد ببینم این روزا انگاری. یه حس هایی دلم داره این روزا انگاری. یه برقی داره نگاهت این روزا انگاری. یه حرفایی توام توی دلت داری این روزا انگاری. نوشته شده در سه شنبه ۲۵ بهمن۱۳۹۰ساعت ۲۰:۱۵ بعد از ظهر توسط مریم. من ساده دل برای اینکه باز هم دوستت دارم هایت را بشنوم گفتم عمرا. و مرگ چه تلخ است.
maryambahmanyar.blogfa.com
مریم
http://www.maryambahmanyar.blogfa.com/9103.aspx
دیشب دلم بستنی می خواست. دیشب تجربه عجیبی رو با تمام وجودم درک کردم. باور نمی شد توی هوای به این گرمی ژاکت پوشیده بودم و سه تا پتو انداخته بودم روی خودم ،شرشر عرق میکردم ولی سردم بود .از تو سرد بودم خونی که توی بدنم جریان داشت شبیه یخ در بهشت های لاهیجان شده بود. باورش برای خودمم سخته ولی دلم بستنی می خواست البته نه از این بستنی ها ،از اوووووون بستنی ها. از اونا که بشینی یه گوشه دنج دنیا بی دقدقه به فردا فکر کنی و از لحظه ای که توش دچاری لذت ببری. این روزا از اون روزاست. که دلم یه جای دنج و آروم می خواد.
maryambahmanyar.blogfa.com
مریم
http://www.maryambahmanyar.blogfa.com/9009.aspx
شش سال پیش . شش سال پیش در چنین شبی ما خیلی شاد بودیم . امشب با خونواده مهربونم به رسم هر سال و برای زنده کردن خاطره های قشنگمون شام در رستوران بودیم و مهدی سورپرایزمون کرد و بعد از شام برای چای و قلیون اومدیم خونه ما. بعد از رفتن بچه ها فیلم عروسی مون رو گذاشتم و یاد گذشته رو زنده کردم . یاد همه کس و همه چیز رو . همه رو دوباره دیدم .محبتاشون ، رقصیدنا شون ، دلهای با محبشون که دلم بهشون گرم بوده و هست .دلم دید و پر زده برای لمس یک ثانیه از اون روزای بی ریا. دوست دارم تو پاییز بمیرم . این وبلاگ نه اصلاع ر...