20thkiss.blogspot.com
بیستمین بوسه: ترس
http://20thkiss.blogspot.com/2009/05/blog-post.html
من از تکرار این اعصار بی افسار می ترسم. از این عاشق کش رنج آور بیمار. از این بی زین سوار مست. از این حیوان دد خوی تهی انگار. از این مهمیز و شلاق جهان تشنه بر خونم. از این ننگین سرای تارک قلبم. از این ابلیس گون حکاکی منقوش در چشمم. من از تنهایی تنها و تاریک خدا مانند می ترسم. حریفانم به زردک می فریبند ابلهان سرخوش مخمور. فقیرانش به حیلت می نشانند اشک بر مژگان مرد کور. نه از لطف تو کز داروی بعد از مرگ می ترسم. من از فرهاد کش آهی درون سینه ی شیرین. از این بی خویشتن بی تو. از این نامردمی با من. این ۶ مورد...
20thkiss.blogspot.com
بیستمین بوسه: ...
http://20thkiss.blogspot.com/2009/01/blog-post_31.html
میان هجوم بینهایت کفتار تو، کدامین سلول حاصل من میشود؟ از میان زنگها و رنگهایی که گوش و چشمت را پر کرده چه جایی است برای من خاکستری تر از همیشه. و صدای فریاد گمشدهام که یاری را میجوید؟ سکوت میکنم و آرام در زیر پاهای میخدار عابران ذهنت لب میگزم. میان هجوم بینهایت کفتار تو، کدامین سلول حاصل من میشود؟ از میان زنگها و رنگهایی که گوش و چشمت را پر کرده چه جایی است برای من خاکستری تر از همیشه. و صدای فریاد گمشدهام که یاری را میجوید؟ Blog comments powered by Disqus. از طریق ایمیل:. من و سايه ام.
20thkiss.blogspot.com
بیستمین بوسه: جای خالی ات
http://20thkiss.blogspot.com/2009/01/blog-post.html
هر شب زمستانتر می شود. هر شب مچاله تر می شوم. آنقدر که نه جایی است برای گرمای نرم بخاری. و نه جایی برای سرمای تند زمستان. کاش می فهمید ناز بالشم . این تلاشی است تا برای جای خالی ات جای بیشتری باز کنم. هر شب زمستانتر می شود. هر شب مچاله تر می شوم. آنقدر که نه جایی است برای گرمای نرم بخاری. و نه جایی برای سرمای تند زمستان. کاش می فهمید ناز بالشم . این تلاشی است تا برای جای خالی ات جای بیشتری باز کنم. Blog comments powered by Disqus. از طریق ایمیل:. من و سايه ام. مسافر کوچولو در اخترک 0098.
20thkiss.blogspot.com
بیستمین بوسه: میلاد
http://20thkiss.blogspot.com/2009/01/blog-post_04.html
به شاد یاد خوش گذشته می بر پیاله می ریزم. آنقدر از وجودت مستم که به خاطر نمی آورم. کدامین فصل سرد زمستان میان گلوله و دشنه و فقان به دنیا آمدم. روز میلاد من شبی بود که چشم در چشمان تو باز کردم. و بودنم تنها با هوای خوش یادگارانت زیباست. هر لحظه هلهله زایش در من به گوش می رسد. باز بخند تا به لب خنده های مستانه ات جان بگیرم. به شاد یاد خوش گذشته می بر پیاله می ریزم. آنقدر از وجودت مستم که به خاطر نمی آورم. کدامین فصل سرد زمستان میان گلوله و دشنه و فقان به دنیا آمدم. و بودنم تنها با هوای خوش یادگارانت زیباست.
20thkiss.blogspot.com
بیستمین بوسه:
http://20thkiss.blogspot.com/2009/02/blog-post.html
دو چشمانت چرا گاهی خمارند. چرا دائم پی زلف نگارند. دو چشمانت چرا گاهی سرابند. به ناگه همچو جام پر شرابند. دو چشمانت مگر دیر کنشتند. که قلبم را پی محراب کشتند. دو چشمانت مگر تریاک دارند. که نرمی بر من غمناک دارند. دو چشمانت مگر عینالیقیناند. و یا اصحاب شمسالواعظیناند. اگر تیر و اگر شمشیر باشند. و یا زهری درون شیر باشند. اگر شر و اگر نفرین ببارند. وگر رنجی بر این مسکین ببارند. بهشت از آن دو چشمت وام دارد. نفس از هر دو چشمت کام دارد. دو چشمانت برایم نای و نوشند. می نوشین به کامم میفروشند. من و سايه ام.
20thkiss.blogspot.com
بیستمین بوسه: برف
http://20thkiss.blogspot.com/2009/01/blog-post_10.html
خرامان خرامان دور می شد. بار و بنه اش همیشه بر دوشش بود و همیشه در سفر. برف می بارید و گویی قدم هایش را با آن کوک کرده. حرارت پوستش حریمی ساخته بود تا هنوز چند قدم مانده به او به شبنم بدل گردند. فصل زایش بود و طفلکان چشمانش با کودکانه آسمان همبازی شده بودند. . او آرام آرام دور می شد و من آرام آرام درخود فرو می رفتم. هربار می رفت بارش سنگین تر می شد و سینه ی من خالی تر. خرامان خرامان دور می شد. بار و بنه اش همیشه بر دوشش بود و همیشه در سفر. برف می بارید و گویی قدم هایش را با آن کوک کرده. من و سايه ام.
20thkiss.blogspot.com
بیستمین بوسه: August 2008
http://20thkiss.blogspot.com/2008_08_01_archive.html
شبهای بی تو همه شبهای سرد یلدایی من است،. انار سفره دلم ترک برداشته،. بیا تا فالم تعبیر شود،. که صبحی بی تو در راه نیست…. شاید نمک داغ کویر. مرهمی باشد بر زخم عمیق تنهایی روحم…. همیشه نگران رفتنت بودم. اما حالا من به گوشه تنهاییم خواهم رفت. و تو سالهای خوش پیش رو را با آنچه باور می کنی. وقت داری تا تقویم را ورق زنی. بی تو می روم. جعبه ای کهنه برایت یادگار میگذارم. تا مرا در آن بگذاری. آنقدر کهنه که زود بپوسند. دلدلکهای من قفلی بر دفتر ایم زده. اینک کلیدش از آنِ تو…. نه یعنی که نباشد،. که زور یادها،.
20thkiss.blogspot.com
بیستمین بوسه: February 2009
http://20thkiss.blogspot.com/2009_02_01_archive.html
آدمها حتی گاهی تکههای آهنپاره را. چنان بر قرص تابناک شبهای تر من میکوبند. که از پس سالها فاصله. بارانی هولناک میبارد. نالهها سر میگردد. دو چشمانت چرا گاهی خمارند. چرا دائم پی زلف نگارند. دو چشمانت چرا گاهی سرابند. به ناگه همچو جام پر شرابند. دو چشمانت مگر دیر کنشتند. که قلبم را پی محراب کشتند. دو چشمانت مگر تریاک دارند. که نرمی بر من غمناک دارند. دو چشمانت مگر عینالیقیناند. و یا اصحاب شمسالواعظیناند. اگر تیر و اگر شمشیر باشند. و یا زهری درون شیر باشند. اگر شر و اگر نفرین ببارند. من و سايه ام.
20thkiss.blogspot.com
بیستمین بوسه: September 2008
http://20thkiss.blogspot.com/2008_09_01_archive.html
لبانم را به هم دوخته ام. مادرم در میان سکوتم. لباسهای چرکم را چنگ می زد. و مادر بزرگم صابون. نذر کلاغها می کرد. من نگاه می کردم. زنانگی شقه شقه شده را …. زیبایی لبها فقط به هنگام لبخند دیوانه کننده می شود، و تو نشسته بودی کنار من و چندین دقیقه مدام لبخند می زدی! نمی دانستم چطور نگاهت کنم، چشمانم طاقتش را نداشت. و تو خیسی چشمانم را دیدی! اما مگر می شد از آنهمه زیبایی گذشت؟ چند لحظه نگاهت می کردم و باز رویم را بر می گرداندم تا با بغضم سر و کله بزنم! قصه های حیاط پشتی. امروز برگ برگ مثنوی ام را خواندم.
20thkiss.blogspot.com
بیستمین بوسه: November 2008
http://20thkiss.blogspot.com/2008_11_01_archive.html
شهر سوخته، دل تنهای من است. برای دیدنش سفر لازم نیست،. کافی است به نظاره بنشینی و ببینی. چه شعله هایی که چشمانت به پا کرده. رو در رویت نشسته و دشنه ای بر زنخدانم نهاده ام. تا اگر خوابم برد درد ندینت را به یاد آورم. من سکوت کردم و. تو آش نذری ات را هم زدی. غافل از آنکه پگاهی در راه است. و فرصت برای عاشقی کوتاه…. و چه بیش دشنه خران. سر بر نمی گردانم,. اندازه گرده ام را هم که داری. بگو که مرا حکم دهند به جرم نامیدن نامی. بگو تا مرا حد زنند به جرم گناه نگاهی. پایان را امروز برایم روشن کن. من و سايه ام.