faryadpars.blogfa.com

sohelpmegod.blogfa.com

میل تاريكي مكن مهتاب باش

http://www.sohelpmegod.blogfa.com/8602.aspx

میل تاريكي مكن مهتاب باش. زمزمه خاک چه گفت. سه شنبه ۱۱ اردیبهشت۱۳۸۶. در اين فكرم كه چندين سال ديگر اين كلاس تنگ و تاريك، بخاري سرد و خاموش، خطوطي كودكانه منقوش به روي تخته بر سينه رنگ گرفته ديوار ، تصاويري كه ما. خيره در آغوش برديم و ميبريم. خيره چنان چشم شيطان؟ اين تكه هايي گرم و پرشور، كه همه از اندوه فارغ اند، همه از افسون غافلند، دوشهاشان باريك و دلهاشان عريان، هديه اي از سينه پاك خداوند. باز اين هوا چونان قلبم سرد است، باز ابري نميبينم، باز چيزي وجودم را ميگيرد. چه اصراري از براي حفظ ميراث و آثار.

sohelpmegod.blogfa.com

میل تاريكي مكن مهتاب باش

http://www.sohelpmegod.blogfa.com/8701.aspx

میل تاريكي مكن مهتاب باش. زمزمه خاک چه گفت. خودخواه می شویم.در تاریکی پس زدن ها. دوستی ها نماندنی می شوند.در زمانی که نباید. می توانم ببینم بدون دیدن اش.او اما خاموش نیست. ترجیح داده نمی شوم.در هوای سرزدن. بی پاسخش می مانم.در کلامی برای گذر. دلگیر نمی شوم .که مفعول ندارم. چون نیست. چه هوا بهترین بهار است.خر هم رم می کند. چه برسد به این قوه ی لعنتی. این روزها چه دلم دوست می خواهد. چه دلم عشقبازی می خواهد. در حوضچه ای که اکنون نیست. نوشته شده توسط صبا.ر. در ساعت 11 لینک. وحشت از سنگ است و سنگ انداز.

che-0-che-0-che.blogspot.com

باشگاه بحث شیرین نو و چه و چه: August 2008

http://che-0-che-0-che.blogspot.com/2008_08_01_archive.html

باشگاه بحث شیرین نو و چه و چه. Http:/ 7weblogs.blogspot.com فوروم 7 وبلاگ رامین مولائی . molai@gmx.de ایمیل. Sonntag, August 31, 2008. جریان سازی فروش مرغ. این‌ دفعه مرغ خودمان غاز است. شماره 19 عمو گویا شما یادت رفته که توی حکومت آخوندی به نام سید علی چلاق زندگی می کنی! فکر کردی سید علی اجازه می ده که تو و امثال تو جریان سازی کنید؟ بابا از خواب بیدار شو. سید علی حتی به تو اجازه نمی دهد به دلخواه خودت شلوارت را بالا و پائین بکشی، جریان سازی که جای خود دارد. Eingestellt von Ramin Molai. وي افزود: وظیفه ثق...

chisti-to.blogfa.com

چیستی تو؟

http://www.chisti-to.blogfa.com/8806.aspx

من فاقد عضلات خندیدنم. آنقدر گشتم تا زیر یک بی سقفی ،توی یک حیاط قدیمی،دیدمت.من دیوارها را پریده بودم ،کفترهای مسلم را،بند لباس های ثریا را،ترک سقف خانه ی ابراهیم همه را دیده بودم. روی بامتان کلاغ مرده افتاده بود،یک روسری سبز بلند بسته بودی،نشسته،تشنه،حتی صورتت را هم پوشانده بودی،یک رشته ی سیاه از موهایت از پشت روسری ات بیرون زده بود،مثل شاخه های علف که از لابه لای موزاییک های کف حیاطتان بیرون زده بود ،حتی چشمهایت را هم نمی دیدم.به راه پله های پشت بام اشاره کردی! بگذار روسری ات را باد ببرد ،بگذار روسری ا...

chisti-to.blogfa.com

چیستی تو؟ - بدون مقدمه...من اومدم

http://www.chisti-to.blogfa.com/post-56.aspx

من فاقد عضلات خندیدنم. بدون مقدمه.من اومدم. گره ی خیابان نهم وجود ندارد. وقتی صدای ساعت با بوق کامیون مخلوط می شد،تو مغزت را چسباندی به کف خیابان نهم. . امروز تهران 50 درجه بالای صفر است و خون ات روی آسفالت سیاه می جوشد. کلاغ غار غار می کرد و داد زدی،خبر بد نداری کلاغه؟ وگردو از دهن کلاغ افتاد لبه ی حوض.من آنروز فهمیدم درد تو از انجیر است که له می شود،نه گردوهای ترک ترک. سایه اش روی دیوار دراز بود،. وفکر میکرد،زیر زمینی خانه جای خوبیست برای زندانی شدن. او مرگ را شبیه یک استخر شیر می دید،سفید و شیرین و پا...

chisti-to.blogfa.com

چیستی تو؟ - ب..ی...م

http://www.chisti-to.blogfa.com/post-58.aspx

من فاقد عضلات خندیدنم. چند وقتی می شود که به لاکم فرو رفته ام دوستان عزیزم ببخشید که نیستمتان! دیشب یک غده روی سینه ام پیدا کردم،با انگشتم. لمسش میکردم،یک سرطان کوچولو بود که نمیدانم. چه حسابی بدن معمولی مرا انتخاب کرده بود.همیشه. آدمیزاد فکر میکند سرطان و مرگ توی فیلم هاست،خب. اسمش را گذاشتم،سختی کوچولو! و ساعتها نوازشش کردم. و حرف زدم،خودم را معرفی کردم و اینکه به بدن چه. کسی آمده است،سختی دهانی نداشت که جوابم را. بدهد،فقط گاهی سخت تر و بزرگ تر می شد. بیمارستان امیر کبیر کجاست آقا؟ همه ی تان گم شوید.

sohelpmegod.blogfa.com

میل تاريكي مكن مهتاب باش

http://www.sohelpmegod.blogfa.com/8608.aspx

میل تاريكي مكن مهتاب باش. زمزمه خاک چه گفت. ۱قد بلند است. اما نمی تواند راه برود. از زمین در آمده است. مثل درخت. شیره هایش بیرون زده است. ۲دیگر باید باروبنه را بست. خرابی از حد گذشته. گذشته. گذشته. کی گذشته؟ عیب از کوچه هاست نمی بینی؟ نه نمی بینی. می بینی؟ همه اش پیچ در پیچ. پاهایش روی آسمان سنگفرش است و سرش در زمین وول می خورد. انگار عکسش را در آپ چاپ کرده اند. ۳ما چه آدمهای پرپری و نازکی هستیم. مثل دود می مانیم. یکی گفت مثل بچه آدم! بچه آدم چه شکلی است؟ نوشته شده توسط صبا.ر. در ساعت 20 لینک. دانستند ام...

chisti-to.blogfa.com

چیستی تو؟

http://www.chisti-to.blogfa.com/8903.aspx

من فاقد عضلات خندیدنم. من برگشتم بچه ها! من همیشه فکر می کردم آن میوه ای که شبیه انار است،انار است،یا حداقل از انار که بهتر است. پلیس ها کتک میزدند،محکم هم می زدند،با یک ترکه ی بلند و نازک.هر کسی خم میشد باید کونش را سیاه میکردند من ولی کوتاه نمی آمدم،به عشق فکر میکردم،به مادرم،به پدرم. انگار به دریاچه ی الماس رسیده باشم،با حرص و عجله میوه میچیدم و خودم هم می خوردم. پوست سبز داشتند به میوه ها بود،شکمم را روی لبه ی باغچه ولو کرده بودم و دستم را به سمت شاخه دراز میکردم. نایلون را خالی کردم. مادرم با نگرانی...

chisti-to.blogfa.com

چیستی تو؟ - کله کدو

http://www.chisti-to.blogfa.com/post-49.aspx

من فاقد عضلات خندیدنم. برای امیر جعفری عزیز. به خودم که آمدم،بیست دقیقه بود داشتم خودم را توی شیشه ی پنجره نگاه می کردم.خیس عرق بودم،آفتاب مستقیم میخورد به کله ام.امروز چهار شنبه است،همیشه چهار شنبه ها خورشید مثل سگ می تابد.فکر میکنی خدا به برق وصلش کرده،انگار نه انگار که خورشید است،انگار نه انگار که میتواند،بچرخد،کم نور بدهد،زیاد نور بدهد. از پنجره ی بالا سرم صدای بمی گفت:. ناهار چی دوست داری؟ رفتم عقب دستم را سایه بان چشمم کردم،نگاه کردم،ابوذر بود. هیچی نمیخوام،عزرائیل می خوام،مرگ میخوام! چقدر خوب است ...