hamid2.blogfa.com

shamemahtab1.blogfa.com

شام مهتاب - یک استکان چای روی دیوار دیوانگی..........

http://shamemahtab1.blogfa.com/post-132.aspx

عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک. یک استکان چای روی دیوار دیوانگی. نگاهت را به نگاهم که حیران در پی عشق است خیره کن. آخر این بازی سکوت نیست. گناه من چیست که مهره سیاهم در صفحه شطرنج. در کنارم هنوز برای داشتن تو تاس می ریزند. چه کسی جفت شش می آورد. استاپ(صبر کنید) تاس نیاندازید. قهوچی دو استکان چای برای ما . یکی اینجا یکی روی دیوار. شاید این بار من برنده باشم. گناه مهره ته مانده سیاه صفحه ما باختن نیست. نوشته شده در ساعت 12:40 توسط میثم. لینکستان ادبیات و موسیقی (س.گ). سها همیشه یک سکوت.

shamemahtab1.blogfa.com

شام مهتاب

http://shamemahtab1.blogfa.com/8611.aspx

عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک. مرا به بن بست هدايت ميكني بگو چرا؟ چرايي كه هرگز پاسخي در پي نداشت. هنوز هم در پي جواب سوالي هستم. كه شايد هرگز پاسخي برايش نيابم. طاقت شنيدن صداي خورد شدن مرا داشته باشي. اما بايد پوزش بطلبم . چيزي براي خورد شدن باقي نمانده. من در انتهاي جاده اي كه در آن نور را طلبيدم. به بن بست رسيده ام. اما در دل من هنوز هم صداي نغمه اي طنين مي افكند. اين صدا از پشت اين ديوار سر سخت است كه مانند كوه. درمقابل چشمهايم ايستادگي ميكند.ومن او را بن بست ناميدم.

shamemahtab1.blogfa.com

شام مهتاب

http://shamemahtab1.blogfa.com/8712.aspx

عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک. سخنی با خدا.با خودم. بالهایت را ای مهربان چتری کن به وسعت مهربانیت. تا در امان باشم از این نا مهربانی ها از این نا ملایمتها. دستان سردم را بگیر که میدانم جز تو کسی تاب سرمای دستانم را ندارند. میدانم دیر است اما .مرا با آنکه دیر آمده ام بپذیر . آمدم منتظرم بودی .نه.خوب خودت گفتی میهمان حبیب توست . حتی اگر ناخوانده باشد . خدا یا میدانم که مرا مینگری میخواهی با من حرف بزنی . تو دوست دار بندگانت هستی .اما من. برای روزهای دور از تو بودن . سها همیشه یک سکوت.

shamemahtab1.blogfa.com

شام مهتاب

http://shamemahtab1.blogfa.com/8606.aspx

عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک. سلام اولین شعر خودمو براتون گذاشتم امیدوارم خوشتون بیاد. برق شادي رو توي چشام ببين. تو دلم غو غايي انو بدون. آره اينو از توي چشام بخون. خيلي شادم كه تو هستي پيش من. ميميرم روزي نباشي پيش من. منو دل تنگيواين عشق سزاوار تو ا يم. آره اينو ميدوني همه محتاج توا يم. حالا ديگه من و تو راهي. نداريم تا ما شدن. فقط اين مونده كه تو بگي آره اي گل من. آره گفتي و چشام وا شد به روشني. آره اين روشني صبح بود عزيزم نازنين. وقتي كه بيدار شدم تو ديگه پيشم نبودي.

shamemahtab1.blogfa.com

شام مهتاب

http://shamemahtab1.blogfa.com/8702.aspx

عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک. اینک که مرا به دنبالت کشانده ای. چه انتظاری داری از یاد برمت! خرده نانی از کف دستانت . برای چه آن را دریق می داری از من ای دریا. به زمزمه هایم خوش آمدی ای دریا. هزار پرنده در چشمانت لانه دارند. چشمانت را نمی خواهم . آیا جایی برای من در گیسوان پریشانت نیست. نمی خواهم بشنوم جوابت را. اما مانند گربه ای بی چشم و رو به دیدارت می آیم. هر چه مرا پس بزنی .فایده ای ندارد. ی منی حتی اگر من از آن تو نباشم. با بالهای گشوده دل دریا. از باغچه درونم میوه می چینم.

shamemahtab1.blogfa.com

شام مهتاب - سخنی با خدا.........با خودم.........

http://shamemahtab1.blogfa.com/post-131.aspx

عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک. سخنی با خدا.با خودم. بالهایت را ای مهربان چتری کن به وسعت مهربانیت. تا در امان باشم از این نا مهربانی ها از این نا ملایمتها. دستان سردم را بگیر که میدانم جز تو کسی تاب سرمای دستانم را ندارند. میدانم دیر است اما .مرا با آنکه دیر آمده ام بپذیر . آمدم منتظرم بودی .نه.خوب خودت گفتی میهمان حبیب توست . حتی اگر ناخوانده باشد . خدا یا میدانم که مرا مینگری میخواهی با من حرف بزنی . تو دوست دار بندگانت هستی .اما من. برای روزهای دور از تو بودن . سها همیشه یک سکوت.

shamemahtab1.blogfa.com

شام مهتاب

http://shamemahtab1.blogfa.com/8703.aspx

عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک. همزبان با شعر هایم میسرایم از تفکراتم تفکراتی که همچون وزنه ای بر. زنجیر شده ومرا به سوی عمیق ترین آبها هدایت میکند سعی بر آن دارم که رهایی. یابم از این زنجیر اما . مینویسم تا بدانی هستم . بنویسیم تا بدانند هستیم . سکوت نمیتواند مرا قربانی. کند چون افکار گسیخته ام مینوازد وهنوز زنده ام. آماده باش با تو. به دالان اندیشه ام خوش آمدی هزار تویی که رهایی از آن را. نمیتوان از من خواست . من غرقم در اندیشه های خویش هال خواهی پوج یا . چه میتوان کرد با این افکار .

shamemahtab1.blogfa.com

شام مهتاب

http://shamemahtab1.blogfa.com/8709.aspx

عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک. در سرمای زمستان شعله ای برافروخته ام. سفره ای چیده ام. و اکنون در انتظار تو ایستاده ام درون سفره سیب سرخ رفاقت. جلوه ای خاص دارد. چه چیزی بر روی سفره کم است. به پستوی خانه میروم در آنجا. به اتاق برمیگردم به طاقچه می نگرم. از برخورد چشم با طاقچه بسیار خوشحال میشوم. یک بغلی شراب در آن کنج جا خوش کرده با خود میگویم. کور خواندی انگار او هم خود را از من پنهان کرده بود آن را بر. ناگهان خنده بر روی لبانم خشک میشود. ومتوجه میشوم کار کیست؟ به بیرون می نگرم.

shamemahtab1.blogfa.com

شام مهتاب

http://shamemahtab1.blogfa.com/8705.aspx

عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک. شهرداری آمد جمع کن برد برو. را بردند جمع کن. تو گناهت در چیست که چنین هیرانی. به چه جرمی ا کنون سستی وترسانی. سد معبر کردی تو خودت میدانی. اشک چمانت را با دلم حس کردم. با نگاه سردت امشب و سر کردم. من در این شهر شلوغ پیر زنی را دیدم. سبزیش را بردند هستی اش را خوردند. در نگاه او من قصه ای را خواندم. قصه اش از غم بود غصه اش را خوردم. تو که میدانستی بی گناهی جرم است. پس چرا چنگ زدی به نخی که سست است. مرد بادام فروش میدود دور شود. شبهای شهرم سرد هو بارانی.

shamemahtab1.blogfa.com

شام مهتاب - تولدی دیگر..............

http://shamemahtab1.blogfa.com/post-130.aspx

عشق یعنی استخوان و یک پلاک سالها تنهای تنها زیر خاک. و در دستان تو بود که من دوباره روییدم. تو همانی که مرا به صبح می راند ومن تو را نمی دیدم. با همان دستهایی که مرا تا صبح آورد. من از آسمان آبی چیزی در نیافته بودم. جز اینکه سر را به زیر نیافکندم تا تورا در زمین جستجو کنم. جز اینکه آسمان من هیچ گاه آبی نبود. تولدی دیگری در راه بود اما من آسمان را زادگاه خود میدانستم. بی آنکه نمی دانستم ریشه دل من در خاک دستهایت خواهد رویید. ندانستم کسی تاب سرمای وجودم را ندارد جز دستان پاک و گرم تو. داشت فقط به تو. لینکس...