limafilm.blogfa.com

parastueygarib.blogfa.com

پرستوی غریب - برای تو...

http://www.parastueygarib.blogfa.com/post-18.aspx

برای گفتن حرف زیاد دارم اما کاش به همون اندازه که من مشتاق گفتنم توهم مشتاق شنیدن بودی. از آن نگاه های عاشقانه که گویای تمام غصه های دلت بود. از آن حرف های صادقانه که قلب مرا زیرو رو می کرد. از آن گریه های شبانه که برای فاصله ی دستانمان حتی دل آسمان را می شکست. از آن همه عاشقی ها، دوست داشتن ها، دیوانگی ها. امروز فقط یک خاطره در دل من و تو مانده. امروز دور از تو اشک و گریه همدم من شده اند. شب و تنهایی و سکوت مرا به یاد تو می اندازند. من فقط یک شمع و یک شاخه گل رز نیاز دارم تا تو را کنار خود فرض کنم.

parastueygarib.blogfa.com

پرستوی غریب - ای عمو جان (تقدیم به عموی شهیدم)

http://www.parastueygarib.blogfa.com/post-12.aspx

برای گفتن حرف زیاد دارم اما کاش به همون اندازه که من مشتاق گفتنم توهم مشتاق شنیدن بودی. ای عمو جان (تقدیم به عموی شهیدم). آمده ام از دور دست آسمانها. با گلویی پر ز نای بی نواها. آمده ام تا بگویم شرح یک قصه. تا بگویم درد یک غصه. آمده ام تا بگویم آن روزها. چه شوقی داشت پرزدن درآسمانها. در شهرخرم، خون و خونین. شهد شهادت را سرکشیدند مردان شیرین. کربلا اینجاست، همینجا یعنی ایران. همینجاست مرز پیوند دین و ایمان. در آن شب که سوختی در چادر غیرت. همان شب مادربا فریاد می زد صدایت. گویی می دانست فرزندش رفتنی ست.

parastueygarib.blogfa.com

پرستوی غریب - درک یک عاشق

http://www.parastueygarib.blogfa.com/post-3.aspx

برای گفتن حرف زیاد دارم اما کاش به همون اندازه که من مشتاق گفتنم توهم مشتاق شنیدن بودی. درک این تنهایی بعد از غروب. به خدا می کشد مرا. سرآخر به جنون می کشد مرا. که تو مدرک من نیستی. اگر من ذره ای غمگین شوم. لحظه ای با غم آهنگین شوم. افسوس که عشق دیروز من رفته. جلوه ای از تظاهر عشق روبه رویم نشسته. اکنون سیب کالی در دستان من. زل زده برچشمان اشک آلود من. روسیاه و بی سرانجام می گویمش. تو چیستی در میان دستان من؟ ناگاه ناله ای از سیب برخاست:. من میوه ی عشق بی فرجام تو. من حاصل دل بستن بی جای تو. به خدا سخت است.

parastueygarib.blogfa.com

پرستوی غریب

http://www.parastueygarib.blogfa.com/87063.aspx

برای گفتن حرف زیاد دارم اما کاش به همون اندازه که من مشتاق گفتنم توهم مشتاق شنیدن بودی. آماده ام، آماده ام تا خبر ناگوار را بشنوم. بگو این بار دیگر چه مصیبتی در انتظارم است؟ من که در طوفان زندگی بارهرغمی را به دوش کشیده ام دیگر تاب و تحملم زیاد شده. این ثانیه ها برایم به قیمت سالها تمام می شود. پس حرف بزن. چرا سکوت را نمی شکنی؟ دیگراز نگاه های حزن انگیزتو خسته شده ام. چرا دلت برایم می سوزد؟ دلی که شکسته شده دیگر ارزش دلسوزی را ندارد. تا کی باید این سکوت مرگبار را تحمل کنم؟ تو که به من خبری ندادی! بغضی در...

parastueygarib.blogfa.com

پرستوی غریب

http://www.parastueygarib.blogfa.com/87103.aspx

برای گفتن حرف زیاد دارم اما کاش به همون اندازه که من مشتاق گفتنم توهم مشتاق شنیدن بودی. یادمان باشد از امروزخطايي نکنيم. گر که درخويش شکستيم صدايي نکنيم. پر پروانه شکستن هنر انسان نيست. گر شکستيم زغفلت من و مايي نکنيم. يادمان باشد اگر شا خه گلي را چيديم. وقت پرپر شدنش سازو نوايي نکنيم. يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند. طلب عشق، زهر بي سرو پايي نکنيم. نوشته شده در جمعه بیستم دی ۱۳۸۷ساعت 20:40 توسط دست های خسته. یک دم شد این عاشق شدن. دنیا همان یک لحظه بود. آن دم که چشمانت مرا. از عمق چشمانم ربود.

parastueygarib.blogfa.com

پرستوی غریب - قاب تنهایی من

http://www.parastueygarib.blogfa.com/post-6.aspx

برای گفتن حرف زیاد دارم اما کاش به همون اندازه که من مشتاق گفتنم توهم مشتاق شنیدن بودی. ترک ديوار به تنهايی من می خندد. لحظه ها می گذرند. عقربک های ساعت فارغ از دست زمان. می دوند در صفحه ی ساعت عمر من و تو. قاب تنهايی من بر ديوار. قاب تنهايی من بيمار است. و در اين تاريکی. طلب نور زيک روزنه ی کوچک و زيبا دارد. نوشته شده در پنجشنبه چهاردهم شهریور ۱۳۸۷ساعت 5:48 توسط دست های خسته. یک دم شد این عاشق شدن. دنیا همان یک لحظه بود. آن دم که چشمانت مرا. از عمق چشمانم ربود. مدیریتی بر جنوب کشور. هفته چهارم دی ۱۳۸۷.

parastueygarib.blogfa.com

پرستوی غریب - قاصد بی خبر

http://www.parastueygarib.blogfa.com/post-13.aspx

برای گفتن حرف زیاد دارم اما کاش به همون اندازه که من مشتاق گفتنم توهم مشتاق شنیدن بودی. آماده ام، آماده ام تا خبر ناگوار را بشنوم. بگو این بار دیگر چه مصیبتی در انتظارم است؟ من که در طوفان زندگی بارهرغمی را به دوش کشیده ام دیگر تاب و تحملم زیاد شده. این ثانیه ها برایم به قیمت سالها تمام می شود. پس حرف بزن. چرا سکوت را نمی شکنی؟ دیگراز نگاه های حزن انگیزتو خسته شده ام. چرا دلت برایم می سوزد؟ دلی که شکسته شده دیگر ارزش دلسوزی را ندارد. تا کی باید این سکوت مرگبار را تحمل کنم؟ تو که به من خبری ندادی!

parastueygarib.blogfa.com

پرستوی غریب -

http://www.parastueygarib.blogfa.com/post-16.aspx

برای گفتن حرف زیاد دارم اما کاش به همون اندازه که من مشتاق گفتنم توهم مشتاق شنیدن بودی. ღღ تکیه به شونه هام نکن من از تو افتاده ترم. ღღ ما که به هم نمی رسیم بسه دیگه بزار برم. ღღ کی گفته بود به جرم عشق یه عمری پرپرت کنم؟ ღღ حیف تو نیست کنج قفس چادر غم سرت کنم؟ ღღ من نه قلندر شبم نه قهرمان قصه ها. ღღ نه برده ای حلقه به گوش نه ناجی فرشته ها. ღღ من عاشقم همین و بس غصه نداره بی کسیم. ღღ قشنگیه قسمت ماست که ما به هم نمی رسیم. نوشته شده در شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۸۷ساعت 23:42 توسط دست های خسته. از عمق چشمانم ربود.

parastueygarib.blogfa.com

پرستوی غریب - عاشقانه

http://www.parastueygarib.blogfa.com/post-4.aspx

برای گفتن حرف زیاد دارم اما کاش به همون اندازه که من مشتاق گفتنم توهم مشتاق شنیدن بودی. ای شب از رویای تو رنگین شده. سینه از عطر توام سنگین شده. ای به روی چشم من گسترده خویش. شادی ام بخشیده از اندوه بیش. همچو بارانی که شوید جسم خاک. هستی ام زآلودگی ها کرده پاک. ای تپش های تن سوزان من. آتشی در سایه ی مژگان من. ای زگندم زارها سرشارتر. ای ز زرین شاخه ها پربارتر. با توام دیگر ز دردی بیم نیست. هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست. ای دو چشمانت چمنزاران من. داغ چشمت خورده بر چشمان من. پیش ازاینت گرکه در خود داشتم.

parastueygarib.blogfa.com

پرستوی غریب - خداحافظ...

http://www.parastueygarib.blogfa.com/post-2.aspx

برای گفتن حرف زیاد دارم اما کاش به همون اندازه که من مشتاق گفتنم توهم مشتاق شنیدن بودی. خداحافظ برای تو رهایی داشت. برای من غم تلخ جدایی داشت. خداحافظ برای تو چه آسان بود. عشق من برایت چقدر ارزان بود. خداحافظ طلوع من غروب من. خداحافظ تو ای محبوب خوب من. نوشته شده در سه شنبه دوازدهم شهریور ۱۳۸۷ساعت 13:17 توسط دست های خسته. یک دم شد این عاشق شدن. دنیا همان یک لحظه بود. آن دم که چشمانت مرا. از عمق چشمانم ربود. وبلاگی برای علاقه مندان به موسیقی(آقا هامون). مدیریتی بر جنوب کشور. هفته چهارم دی ۱۳۸۷.