neghabchi.blogfa.com
دست نوشته های يك مترسكدست نوشته های يك مترسك -
http://neghabchi.blogfa.com/
دست نوشته های يك مترسك -
http://neghabchi.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
337
SITE IP
38.74.1.43
LOAD TIME
0.25 sec
SCORE
6.2
دست نوشته های يك مترسك | neghabchi.blogfa.com Reviews
https://neghabchi.blogfa.com
دست نوشته های يك مترسك -
دست نوشته های يك مترسك - فرصتی برای پرنده شدن!
http://neghabchi.blogfa.com/post-98.aspx
دست نوشته های يك مترسك. فرصتی برای پرنده شدن! راستی دقت کرده اید بعضی از قسمت های زندگیمان چقدر می شود مصداق بعضی از شعرها؟ مثلا خود من صبح ها در اتوبان همت، مصداق بارز این شعرم "کره الاغ کدخدا یورتمه میرفت تو کوچه ها. این صبح های لعنتی هیچوقت دوستداشتنی نبوده اند. حتی رئیسم یکبار هم سعی نکرد در یکی از این صبح های لعنتی برای روحیه دادن به من هم که شده چند دقیقه دیرتر به شرکت برسد. هر روز با هم و یک ساعت دیرتر از تمام کارمندان شرکت کارت میزنیم او اخمالو و من نیشخند زنان. هدي، دو پا، از گونه آدم.
دست نوشته های يك مترسك
http://neghabchi.blogfa.com/8908.aspx
دست نوشته های يك مترسك. من هم مثل میلیونها زن دیگر در پیدا کردن آدرس شاهکاری بی مثالم و تمام خیابان ها را با دکه ها بانک ها و سوپر مارکت ها علامت گذاری کرده ام و من هم مثل میلیونها زن دیگر اگر یکی از این دکه ها را جمع کنند جای بانک را عوض کنند یا سوپر مارکت را به هر دلیلی به مزون لباس عروس تغییر دهند گم خواهم شد! نگویید شما بودید به پرواز فکر می کردید که اگر هم وطن باشیم خنده ام می گیرد. از بین جمعیت صدایی آشنا سرم را نا خود آگاه می چرخاند! چطوری دختر اومدی بلاخره؟ مگه بهت چی گفته؟ هیچی میگفت این دختره خ...
دست نوشته های يك مترسك - رقص نور!
http://neghabchi.blogfa.com/post-91.aspx
دست نوشته های يك مترسك. من هم مثل میلیونها زن دیگر در پیدا کردن آدرس شاهکاری بی مثالم و تمام خیابان ها را با دکه ها بانک ها و سوپر مارکت ها علامت گذاری کرده ام و من هم مثل میلیونها زن دیگر اگر یکی از این دکه ها را جمع کنند جای بانک را عوض کنند یا سوپر مارکت را به هر دلیلی به مزون لباس عروس تغییر دهند گم خواهم شد! نگویید شما بودید به پرواز فکر می کردید که اگر هم وطن باشیم خنده ام می گیرد. از بین جمعیت صدایی آشنا سرم را نا خود آگاه می چرخاند! چطوری دختر اومدی بلاخره؟ مگه بهت چی گفته؟ هیچی میگفت این دختره خ...
دست نوشته های يك مترسك
http://neghabchi.blogfa.com/posts
دست نوشته های يك مترسك. دوشنبه شانزدهم خرداد ۱۳۹۰. فرصتی برای پرنده شدن! جمعه بیست و نهم بهمن ۱۳۸۹. افسانه ای که تمام نشد! یکشنبه هفدهم بهمن ۱۳۸۹. مراقب جای دندانهایت باش! جمعه هفدهم دی ۱۳۸۹. دوشنبه ششم دی ۱۳۸۹. سه شنبه شانزدهم آذر ۱۳۸۹. یکشنبه شانزدهم آبان ۱۳۸۹. ساندویچ یک آرزوی دست نیافتنی! سه شنبه چهارم آبان ۱۳۸۹. یادم تو را فراموش! چهارشنبه دهم شهریور ۱۳۸۹. حق من اینجاست یا کجاست؟ جمعه بیست و نهم مرداد ۱۳۸۹. سیاه و سفید نه، شاید خاکستری! شنبه دوازدهم تیر ۱۳۸۹. جمعه بیست و یکم خرداد ۱۳۸۹. سه شنبه دهم ...
دست نوشته های يك مترسك - هیـــــــــــــــــچ!
http://neghabchi.blogfa.com/post-99.aspx
دست نوشته های يك مترسك. نسیه می برند تمام وجودت را می بلعند عشقت را دلت را می دزدند و روزی به خود می آیی که غارت شده ای. بزرگ سر در زندگیت می نویسی "نسیه ممنوع حتی شما دوست عزیز".بزرگ نوشته ای اما کوچک شده ای کوچک تر از آنی که باور کنند آنچه را که نوشته ای. از همان کودکی به ما هشدار دادند و جدی نگرفتیم.یادت هست؟ در دفتر مشقهایمان خطوط فاصله همیشه قرمز. بعد نوشت: پست قبل من در عصر ایران " فرصتی برای پرنده شدن. نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۳/۱۶ساعت توسط هدي. هدي، دو پا، از گونه آدم. نه خيلي شاكي نه خيلي راضي.
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
jujeordakezesht.persianblog.ir
منو تو آغوشت بگیر خدا...
http://jujeordakezesht.persianblog.ir/1388/6
منو تو آغوشت بگیر خدا. وای که چقدر هوای دلم بارونیه،اما نه ابری برای بارش هست نه حالی واسه من که. ببارم،بعضی وقتا درد دلامون رو اینقدر نمی گیم تا موجش اینقدر بزرگ میشه که فریاد. سکوتمون از صدای حنجرمون بلندتر و مهیب تر میشه! دلم گرفته،دلم از خودم گرفته،وای چقدر خنده دار شدم تو این تنهایی،نه گوشی،نه. نگاه گرمی،نه سکوت جوابی،نه اغوش مهر گونه ای،نمی دونم کجان اونایی که. براشون بهترین بودم وبهترین می دونستمشون؟ نمی دونم کجا ن اونایی که. دم از رفاقت می زدن؟ من تو این تنهایی اما دیگه تنها نیستم،آخه تورو دارم!
jujeordakezesht.persianblog.ir
منو تو آغوشت بگیر خدا...
http://jujeordakezesht.persianblog.ir/1389/1
منو تو آغوشت بگیر خدا. دوستت دارم.اینقدر که جرات ابراز آنرا ندارم.و اینقدر که دلم نمیخواهد این جمله را بگویم.چون هر چیزی که از زبان می گذرد.از دل کوچ کرده است. دوستت دارم.اما میترسم از گفتنش.می ترسم از اینکه بگویم و روزها و شبها در تب و تاب بمانم که: نکند باور نکرد؟ دوستت دارم.اما میترسم باور نکنی.و بشکنم. دوستت دارم اما میترسم باور کنی.و دوریت را تاب نیاورم. دوستت دارم.اما زبانم مانند کودکی چموش از گفتنش سر باز می زند. دوستت دارم.تلخ است این شراب! این آپ تقدیمی از طرف قاصدکم! مثل گلدوزی یک دختر عاشق.
jujeordakezesht.persianblog.ir
منو تو آغوشت بگیر خدا...
http://jujeordakezesht.persianblog.ir/post/142
منو تو آغوشت بگیر خدا. چرا تا تو را داغ بودم ، نگفتم. چرا بی هوا سرد شد باد. نوشته شده در ۱۳۸٩/۳/۱٩ساعت ۱۱:٢۳ ق.ظ توسط شقایق نظرات . اگه عاشقین بیاین اینجا. یادداشت های یک دختر ترشیده. جدید ترین آهنگ ها و عکس ها و بیوگرافی برای شما. دست نوشته های یک مترسک. یاداشت های دختر باکره. مسابقه وبلاگ برتر ماه.
بایدها و نبایدها | اندیشه های یک انسان نه چندان معمولی
https://andisheyesabz.wordpress.com/2009/09/03/بایدها-و-نبایدها
اندیشه های یک انسان نه چندان معمولی. سپتامبر 3, 2009 در 1:09 ق.ظ. ( دو کلمه حرف حساب. نقطه ای هست که بازگشتی ندارد ، باید به این نقطه رسید. سپتامبر 3, 2009 در 6:51 ق.ظ. اگر بتوان پيدايش كرد…. سپتامبر 3, 2009 در 8:19 ق.ظ. کجا قرار گرقته اون :. سپتامبر 3, 2009 در 10:47 ق.ظ. اگه يه وقت ديگه بود،ميگفتم اي كاش بهش نرسيم.ولي الان نه.وقتي به اون نقطه ي بي بازگشت مي رسي،تكليفت مشخصه.ميدوني كه ديگه برگشتي نيستو هزار جور اما و اگر و حالا ببينيم چي ميشه. سپتامبر 3, 2009 در 11:41 ق.ظ. تخیل رو که نگرفتن از ما! دلت خو...
A Streetcar Named Desire | اندیشه های یک انسان نه چندان معمولی
https://andisheyesabz.wordpress.com/2009/08/25/a-streetcar-named-desire
اندیشه های یک انسان نه چندان معمولی. A Streetcar Named Desire. اوت 25, 2009 در 9:57 ق.ظ. ( سینما. در یکی از سکانس های ابتدایی فیلم اتوبوسی به نام هوس. وقتی اولین بار استنلی کوالسکی (با بازی خیره کننده مارلون براندوی جوان ) و بلانچ( با بازی تحسین کننده و فوق العاده ی ویولین لی ) همدیگر را ملاقات میکنند ، استنلی میگوید:. I never met a dame yet that didn’t know if she was good-looking or not without being told, and there’s some of them that give themselves credit for more than they’ve got. ممنون که سر زديد.
Be Yourself, No Matter What they say... - شنهای زمان
http://aloneprincess.persianblog.ir/post/206
این زن از نو می نویسد. Be Yourself, No Matter What they say. در پیچ و تاب جاده زندگی، هرگاه از مسیر منحرف شدم، نگاهی به خودم انداختم و دیدم دیگر شبیه به خود قبلی ام نیستم، یک جورهایی مثلا خواستم یک شکل دیگری باشم، شکل آنهایی که فکر می کردم از خود الانم بهترند یا خوشبخت تر. 1777;:٢٠ ب.ظ ; شنبه ٢٩ شهریور ۱۳٩۳. من : از دریچه به درون نگریستم! یک فضای خالی و مبهم که تنها شنهای زمان برای پرکردنش یاریم خواهند کرد. ناتالي و سايه روشن ها. بوسه هاي فرانوسوي وقت باريدن برف. من پر از فانوسم. من و دوست جون.
شنهای زمان
http://aloneprincess.persianblog.ir/1392/7
این زن از نو می نویسد. باز هم تولدت مبارک. امسال چهارساله شد اینجا، چه حس غریبی. 1636;:٠٠ ب.ظ ; سهشنبه ٩ مهر ۱۳٩٢. من : از دریچه به درون نگریستم! یک فضای خالی و مبهم که تنها شنهای زمان برای پرکردنش یاریم خواهند کرد. ناتالي و سايه روشن ها. بوسه هاي فرانوسوي وقت باريدن برف. من پر از فانوسم. من و دوست جون. دست نوشته هاي يك مترسك. ژوليت دختري كه با صداي بلند فكر مي كند. Http:/ christinaaa.blogfa.com/. Http:/ since68.blogfa.com/. Powered by PersianBlog.ir.
شنهای زمان
http://aloneprincess.persianblog.ir/1392/12
این زن از نو می نویسد. زندگی دوباره ای را شروع کردم زندگی که با گذشته فرق دارد. گذشته ای که پر بود از تشویش و ناامیدی. که تنها راه فرار از صداهای ذهنم و نگرانی هایم نوشتن روی این دیوار سپید بود. روزهایی که اینجا به من آرامش میداد. امروز اما چیزهای زیاد دیگری در زندگی دارم که موجب آرامشم می شوند. هربار که پس از مدتهای طولانی به این صفحه به ظاهر سپید سر میزنم. تمام وجودم پر می شود از یک غم غریب و آزار دهنده. انگار اینجا دیگر خانه امن و آرام من نیست. نمیخواهم با این دیوار خداحافظی کنم. من پر از فانوسم.
شنهای زمان
http://aloneprincess.persianblog.ir/1393/7
این زن از نو می نویسد. می خواهم شروع کنم،. می خواهم دوباره بنویسم، روزمرگی هایم را، اتفاقات همه روزه ام را، احساس می کنم روزهایم دارند می گذرند بدون اینکه من جایی ثبتشان کرده باشم، می خواهم هر چند روز یکبار خلاصه ای از تمام روزمرگی هایم را درست مثل قبل اینجا بنویسم، برای خودم، برای روزهایی که در آینده دلم می خواهد با خودم خلوت کنم، برای روزهایی که درآینده دلم می خواهد خودم را ورق بزنم، خاطراتم را و برای همین باید دوباره شروع کنم. من : از دریچه به درون نگریستم! ناتالي و سايه روشن ها. من پر از فانوسم.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
337
¸ ღ ღ¸.•*` `*•.¸ ღ ღ¸شب مهتابی¸ ღ ღ¸.•*`
رگ های من بجای نبض ، بغض دارند . . ! مے پیچد در اتاق ،. رگ هاے من به جاے نبض. دارند . . . رگم را بزنم اشڪ. دست گذاشتے . . . ڪه هر چه آه. مے ڪشم ، شڪل انگشتان تو. ﺗﺎ ﻛﺠﺎﻳﺶ ﺭﺍ ﻧﻤﻴﺪﺍﻧﻢ؟ ﻴﺰﺍﺭﻡ . . گفتم: بدوم تا تو . همه . فاصله ها را . تا زودتر از واقعه . گویم . گله ها را. چون آینه. پیش تو نشستم . که ببینی. در من . اثر سخت ترین زلزله ها را. پر نقش تر از . فرش دلم . بافته ای نیست. از بس که. گره زد به گره .حوصله ها را. ما تلخی ی .نه . گفتنمان را . که چشیدیم. وقت است . بنوشیم از این پس. بله ها را. مغز شما عملکر...
نقاب
در كنار همه ملت هاي بيدار و انقلاب كرده ايستاده ايم. در پرتو وحی (23). حدیث اهل بیت (9). روی خط خبر (9). برای خدا خالص شوید. خدا کند که بهار رسیدنش برسد. آيا آثار باقيمانده از صابون بر روى دست مانع وضو و غسل است؟ پاره تن پیامبر 1. مراقب آه مظلومان باشیم! جهت اطلاع از تنظیمات و ویرایش این قالب اینجا را کلیک کنید. کلیک کنید : . تاریخ : جمعه سی ام مرداد ۱۳۹۴. س ت ح م لین ذ ک را و ا س م ه محمد و ه و القائ م م ن ب ع دی (اربلی، 1381: ج2، 475). تو باردار پسری هستی که نامش محمد است و او قائم پس از من است. چه سال...
نقاب
این شهر پر از صدای پای مردمیست که. همچنانکه تو را میبوسند طناب دار تورا. میبافند مردمی که صادقانه دروغ. وخالصانه تورا فریب میدهند در این شهر. هرچه تنهاتر باشی بهتر است. میدونم وقت امتحان تموم نشده.ولی من خسته شدم. همه داریم تقلب میکنیم چرا چیزی نمیگی؟ صبر کن سهراب . گفته بودی قایقی خواهم ساخت دور خواهم شد از این. خاک غریب .قایقت جا دارد؟ من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم ماهیان. شهر ما از کوسه ها وحشیترند .بره های این حوالی گرگ ها را میدرند. این حوالی زنده ها هم آبروی مرده هارا میبرند. آخه فکر میکردم مردم.
My Nostalgia ...
Life is a tragedy for those who feel, but a comedy to those who think. خدایا سپاس . . . خدای من ، ای خدائی که خوب مهربان خواندمت و شب ها تا صبح صدایت کردم و نامت همیشه بر زبانم جاری بود و ای آنکه گفته بودی که مرا بخوان تا اجابتت کنم ، اما نکردی! ای آنکه گفته بودی تا مرا داری غم نداری و همیشه بر من امید داشته باش و من نیز چه کودکانه و شاید هم صادقانه باورم شد . ای کسی که نپرسیده از من و از روی اجبار مجبور به حیاتم کردی! واقعا چنین است ، این است آن عدالتی که از آن دم میزنی یا آن مهربانی و رحم و عطوفتت؟
نقاب باز
در کوی نیک نامان مارا گذر ندادند * گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را. بقول سیامک عباسی . بیادتم هنوزم . :). باید قبول کنم دست آلوده این زندگی مزخرف منو از بلاگفام دور کرد . و منم پذیرفتم . این جوری آخه دردش کمتره . بحث مشکلات و گرفتاری و این ها هم اصلا نیست . از قضا این روزها از همیشه بیکارتر . بی حالتر . ناخن بلندتر . موبلندتر و یه عالمه. ترهای دیگه ام . فقط دارم سعی میکنم مثل یه بچه لاکپشتی که تازه دستشوییشو. کرده و حین عملیات مامانش گزاشتتش رفته ، دنبال مامانم می گردم . آروم و بیخیال. امضا : نقاب باز.
دست نوشته های يك مترسك
دست نوشته های يك مترسك. نسیه می برند تمام وجودت را می بلعند عشقت را دلت را می دزدند و روزی به خود می آیی که غارت شده ای. بزرگ سر در زندگیت می نویسی "نسیه ممنوع حتی شما دوست عزیز".بزرگ نوشته ای اما کوچک شده ای کوچک تر از آنی که باور کنند آنچه را که نوشته ای. از همان کودکی به ما هشدار دادند و جدی نگرفتیم.یادت هست؟ در دفتر مشقهایمان خطوط فاصله همیشه قرمز. بعد نوشت: پست قبل من در عصر ایران " فرصتی برای پرنده شدن. نوشته شده در دوشنبه 1390/03/16. فرصتی برای پرنده شدن! بیست نفری چشم به قله ای دوخته بودیم که تا ...
شهرداری نقاب - صفحه اصلي
معرفی شهردار آشنایی با شهردار نقاب. درباره نقاب معرفی شهر نقاب(جوین). معاونت اداری و مالی منابع انسانی،مالی و پشتیبانی. منابع انسانی و کارگزینی. مناقصه ها و مزایده ها. معاونت اجرایی واحدهای تخصصی شهرداری. حمل و نقل و ترافیک. پارکها و فضای سبز. محله های شهر ما آشنایی با محلات نقاب. آب نما پارک فجر. میدان امام علی(ع)/ ورودی غربی. میدان و المان امام رضا (ع). آب نما / حاشیه میدان امام رضا. یادمان شهدای گمنام/ورودی شرقی. تندیس کشاورز سنتی - نصب شده در ورودی شرقی شهر. مناقصه ها و مزایده ها. شنبه 10 مرداد 1394.
وقتي نقاب از چهره مي افتد ..............
وقتي نقاب از چهره مي افتد . عشق یعنی وختنها از درون،. عشق یعنی سوختن تا ساختن ،. عشق یعنی عقل و دین را باختن ،. عشق یعنی دل تراشیدن ز گل ،. عشق یعنی گم شدن در باغ دل ،. عشق یعنی تو ملامت کن مرا،. عشق یعنی می ستایم من تو را ،. عشق یعنی در پی تو در به در ،. عشق یعنی یک بیابان درد سر،. عشق یعنی با تو آغاز سفر ،. عشق یعنی قلبی آماج خطر،. عشق یعنی تو بران از خود مرا ،. عشق یعنی باز می خوانم تو را ،. عشق یعنی بگذری از آبرو ،. عشق یعنی کلبه های آرزو،. عشق یعنی با تو گشتن هم کلام ،. عشق یعنی شاخه ای گل در سبد ،.
روزهای من
از كوي تو بيرون نشود پاي خيالم. نكند فرق به حالم. چه به اوجم برساني. چه به خاكم بكشاني. نه من آنم كه برنجم. نه تو آني كه براني. نه من آنم كه ز فيض نگهت چشم بپوشم. نه تو آني كه گدا را ننوازي به نگاهي. در اگر باز نگردد. نروم باز به جايي. پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي. كس به غير از تو نخواهم. چه بخواهي چه نخواهي. باز كن در كه جز اين خانه مرا نيست پناهي. چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ ] [ 11:55 ] [ نقابدار ] . خلق شکر " نعمتت " کنند ،. من شکر " بودنت "! که نعمت من تویی . اما نوشته هاتو میخونه. و زیرش کامنت میذاره.
گل در حجاب غنچه
گل در حجاب غنچه. فاطمه فاطمه نیست ، تو راس مىگی. اما یه فرشته مىتونه باشه. اگه عصمتش مثه فاطمه نیست. مىتونه كه فاطمه گونه باشه. تو كدوم جغرافیا فرشته ر. با این اوضاع تو خیابون مىبینى. تو كدوم صفحهى تاریخ اینهمه. چهرههاى نیمه عریون مىبینى. آره ما بىهنراى عالمیم. اگه زلفاى پریشون هنره. ساده از هویتش نمىگذره. آخه بىانصافیم حد ى داره. دختر ایرونى و این همه رنگ. جلو چشم هیز این زمینیا. چهرهى مریخى و مانتوى تنگ. یادمه روزاى كه كشف. راهى جز دعا به آسمون نداشت. جوابی به غیر خفهخون نداشت. دخترى كه سایبون عفتش.