parahat.blogfa.com

pesaranevesht.persianblog.ir

وقتی آرسنال منچستر را سوسک ميکند! - پسران نوشت

http://pesaranevesht.persianblog.ir/post/6

1777;٢:۳۱ ‎ق.ظ، سه‌شنبه ۳ بهمن ،۱۳۸٥ :. وقتی آرسنال منچستر را سوسک ميکند! بله حقیقت دارد. منچستریونایتد در حالی که به خیال خود با تک گل فینقیلی خودش به ب رد میاندیشید به قول برادرم با دو گل آرسنال سوسک شد! چه کنیم دیگر، این هم بخشی از پسرانگی ماست. دلخوشیهای زودگذر. مهم نیست، مهم این است که آرسنال در یک فصل دو بار آن تیم شیطانی را شکست داده است! لیورپول را شش تا شش تا سوراخ نموده و در استمفورد هویج با چلسی تازه به دوران رسیده مساوی کرده است. آن هم با چه؟ یک مشت جوان با انگیزه و جیب خالی! نوشتههای تو :.

yty.persianblog.ir

يگانه ترين يگانه

http://yty.persianblog.ir/1390/11

پيام هاي ديگران . 1580;معه ۱۳٩٠/۱۱/٢۱ - یگانه ترین یگانه.

yty.persianblog.ir

يگانه ترين يگانه

http://yty.persianblog.ir/1385/9

و رسالت من این خواهد بود. تا دو استکان چای داغ را. از میان دویست جنگ خونین. تا در شبی بارانی. چشم در چشم هم نوش کنیم. پيام هاي ديگران . 1740;کشنبه ۱۳۸٥/٩/٥ - یگانه ترین یگانه.

yty.persianblog.ir

يگانه ترين يگانه

http://yty.persianblog.ir/1385/4

امروز یک دنیا خوشحالم. وای خدا می دونه من چقدر خوشحالم. فکرش رو هم نمی کردم. فکر می کردم دیگه از دستش دادم. دیگه قابل برگشت نیست. وای خدا جون مرسی. راستی بزار بگم برای چی خوشحالم. که هک شده بود و بالاخره بعد از یک سال و نیم پرشین وبلاگ لطف کرد و بهم پسوردش رو داد. حالا برای همین خیلی خوشحالم. خاطرات خیلی قشنگی امروز برام مرور شد. بین متن هایی که نوشته بودم یک متن هست که مال یک روزهای خاصی هست. می خوام یک بار دیگه اینجا بنویسمش ولی یک چیزی! امروز از اوج نيستی با تو سخن می گويم مرا به ياد داری! نم نم باران...

yty.persianblog.ir

يگانه ترين يگانه

http://yty.persianblog.ir/1385/12

آرام آرام زیر باران لبخند بزن قاصدک طلایی. بخند بگزار خدا نیز خنده. بخند بهار نزدیک است، بهار زندگی تو هم نزدیک است. به خاطر جوانه ها بخند، که زندگی تو هم جوانه خواهد زد. به خاطر شکوفه ها بخند، شکوفه های زندگی تو نیز نزدیکند. با بهار عروس شو ،عروسی تو هم نزدیک است. با شالیزار برقص ،رقص تو هم نزدیک است. در نسیم گم شو ، گم شدن نسیم در تو نزدیک است. با باران ببار، باریدن باران بر تو نزدیک است. از خنده ی توست که ملائک دستگاه خلقت دست از کار کشیده اند. از خنده ی توست که بارن می بارد. پيام هاي ديگران .

yty.persianblog.ir

يگانه ترين يگانه

http://yty.persianblog.ir/1386/2

Can you keep a secret? These walls keep a secret. That only we know. But how long can they keep it? Cause were two lovers, we lose control. If walls could talk. Oooh they would say I want you more. Heyever felt like this before? That youll always be the one for me. If walls had eyes. Minethey would see the love in sight. Mein your arms in ecstasy. And with every move theyd know I love you so. Two people making memories. Just too good to tell. These songs are never ending (? When were lying where we fell.

yty.persianblog.ir

يگانه ترين يگانه

http://yty.persianblog.ir/1386/3

دلم برای کسی تنگ است. که چشمهای قشنگش را. به عمق آبی دریا می دوخت. و شعر های قشنگی چون پرواز پرنده ها می خواند. دلم برای کسی تنگ است. كسي كه خالي وجودم را از خود پر مي كرد. و پري دلم را با وجود خود خالي. دلم برای کسی تنگ است. کسی که بی من نمی ماند. کسی که بی من نمی خندد. دلم برای کسی تنگ است. و به هر رفتنی پایان دهد. دلم برای کسی تنگ است. که لحظه ای تنهایم نمی گذارد. کسی که من هميشه دلم برايش تنگ می شود. پيام هاي ديگران .

yty.persianblog.ir

يگانه ترين يگانه

http://yty.persianblog.ir/1385/11

امشب در سر شوری دارم، امشب در دل نوری دارم. باز امشب در اوج آسمانم، رازی باشد با ستارگان. امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم. از شادی پر گیرم که رسم به فلک. سرود هستی خوانم در بر حور و ملک. در آسمان غوغاها فکنم. سبو بریزم ساغر شکنم. امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم. با ماه و پروین سخن می گویم، وز روی مه خود اثری جویم. جان یابم زین شبها، می کاهم از غمها. ماه و زهره را به طرب آرم،از خود بی خبرم ز شعف دارم. نغمه ای بر لب ها، نغمه ای بر لب ها. امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم.

pesaranevesht.persianblog.ir

پسران نوشت

http://pesaranevesht.persianblog.ir/ymsgr:sendIM?rezarazasemoon

1639;:٠۳ ‎ب.ظ، پنجشنبه ۱۱ امرداد ،۱۳۸٦ :. تمام آدرس پیوندهای (Links) اینجا درست است. پس اینجا هنوز زنده است. و دات آی آر. نوشتههای تو :. 1777;:٢٤ ‎ب.ظ، یکشنبه ٦ اسفند ،۱۳۸٥ :. خیلی زشته آدم نتونه به زبان هم اتاقیش صحبت کنه. این که خودشو لوس کرده اینجا رو ول کرده گذاشته رفته اما خب به هر حال درب اتاق شخصیش قفله و حقش برای هم اتاقی من محفوظ! تولد دو سالگی پسران نوشت هم اومد و گذشت و هیچ کس تبریک نگفت. هی هی! گویا یه کتاب خودآموز زبان ترکمنی هست که باید پیداش کنم. استاد هم که همیاری میکنند ان شاء الله!