raha1992.blogfa.com
سعیده لطیفی نژاد(داستان های آموزنده)سعیده لطیفی نژاد(داستان های آموزنده) -
http://raha1992.blogfa.com/
سعیده لطیفی نژاد(داستان های آموزنده) -
http://raha1992.blogfa.com/
TODAY'S RATING
>1,000,000
Date Range
HIGHEST TRAFFIC ON
Friday
LOAD TIME
0.2 seconds
16x16
PAGES IN
THIS WEBSITE
20
SSL
EXTERNAL LINKS
25
SITE IP
209.126.116.165
LOAD TIME
0.234 sec
SCORE
6.2
سعیده لطیفی نژاد(داستان های آموزنده) | raha1992.blogfa.com Reviews
https://raha1992.blogfa.com
سعیده لطیفی نژاد(داستان های آموزنده) -
raha1992.blogfa.com
داستان های کوتاه و آموزنده - اشعار شهلااقا بور
http://www.raha1992.blogfa.com/post/68
داستان های کوتاه و آموزنده. در کودکی به من گفته اند. آستا ن فتح خويش. نها یت دوست داشتن. مرهم هر درد بودن. کسی هر شب دعا. تزيين معبد می کند. برای هر اثر ی. عا لم و آد م. انگا ر هيچ اتفا قی. اسير آيئنه نمی کند. انگا ر هيچ اتفا قی. هر گز بوده ام. در کودکی به من گفته اند. ديوانگا ن با خود. زير پا می گذارند. آيا راه آنا ن. از صحنه ی زندگی است. می خواهم خود را. در عطر گلهای دريائی. به با دها بسپا رم. در رود خا نه ها. راه بودا پيش گيرم و. غرق روشنا ئی شوم. به اول خلقت بر سم. Www night Skin . ir. دلنوشته های یک...
داستان های کوتاه و آموزنده - گفتگوباخدا
http://www.raha1992.blogfa.com/post/52
داستان های کوتاه و آموزنده. در رویاهایم دیدم که با خدا گفت و گو می کنم. خدا پرسید:پس تو می خواهی. با من گفت و گوکنی؟ من در پاسخش گفتم:اگر وقت دارید.خدا خندید و گفت: وقت من بی نهایت است. در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟ پرسیدم:چه چیز بشر شما. را سخت متعجب میسازد؟ خداپاسخ داد:کودکی شان.اینکه آنها از کودکی شان خسته می شوند،. عجله دارند که بزرگ شوند. و. بعد دوباره پس از مدت ها ، آرزو می کنند که کودك باشند . اینکه آنها سلامتی خود را از دست. می دهند تا پول به دست آورند و بعد پولشان را از دست می دهند.
داستان های کوتاه و آموزنده - دو همسفر و دعا براي دیگري
http://www.raha1992.blogfa.com/post/65
داستان های کوتاه و آموزنده. دو همسفر و دعا براي دیگري. کشتی در طوفان شکست و غرق شد. فقط دو مرد توانستند به. سوي جزیره کوچک بی آب و علفی. و نجات یابند. دو نجات یافته دیدند هیچ نمی توانند بکنند، با خود. گفتند بهتر است که از خدا کمک. بخواهیم. بنابراین دست به دعا برداشتند و هرکدام گوشه ایی. از جزیره را براي دعا و عبادت. برگزیدند. نخست، از خدا غذا خواستند. فردا مرد اول، درختی. یافت و میوه اي بر آن، آن را. مرد دوم چیزي براي خوردن نداشت. هفته بعد، مرد اول از خدا. همسر و همدم خواست و فرداي. مرد اول خواست به همراه.
داستان های کوتاه و آموزنده - کودک
http://www.raha1992.blogfa.com/post/62
داستان های کوتاه و آموزنده. کودك که بی هیچ اراده اي پا به دنیا نهاده بود گریست. شاید نمی دانست هیچ حادثه اي در دنیاي آدم ها ارادي نیست! او که جز سیاهی ندیده بود از. حجم رنگ ها و فضا هراسان بود و می گریست. کم کم دنیا با همه ي رنگ و حجمش برایش. تکرار شد و تکرار شد و تکرار. وکودك دست در دست زمان گریه هایش را از یاد برد. آموخت براي خواسته هایش دیگر اشک نریزد. آموخت همیشه بجنگد بی آنکه چشمان حریف را. آموخت فاصله ایست به وسعت شب از خواستن تا رسیدن! کودك از یاد برد طعم خنده. هاي بی بهانه اش را. هفته دوم تیر ۱۳۹۲.
داستان های کوتاه و آموزنده - ساختن خانه تان
http://www.raha1992.blogfa.com/post/45
داستان های کوتاه و آموزنده. نجاربابه سن گذاشته اي اماده بازنشسته شدن بوداودرموردبرنامه اش بابيمانكاران صحبت كرده. بودكه قصدداردكارخانه سازي راكناربگذاردتاباهمسرش زندگي اسوده خاطري داشته باشداوهرهفته. نبودن فيش حقوق راحس خواهدكرداماميخواست بازنشسته شود.انهامي توانستندبه كم قانع. باشندبيمانكارمتاسف بودكه مي ديدكارگرخوبش مي خواهدبرودوبرسيد. خانه ديگربه عنوان لطف شخصي بسازد نجارگفت. بودكه دل اودركارش نبود.اوبه كاربيكيفيت روي اورده بودوازمصالح نامرغوب استفاده ميكرداين شيوه ي. Www night Skin . ir. هفته چهارم ا...
TOTAL PAGES IN THIS WEBSITE
20
بلاتکلیف... - دوران بچگیتون چی بودید؟؟؟
http://www.sattar1371.blogfa.com/post/29
خدایاچه یافت انکه تو را گم کرد،و چه گم کرد انکه تو را یافت؟ خداشماراازشرايطي عبورميدهدكه ازهيج ازان سردرنمي اوريدفقط به اين دليل كه شمارابهجايكاهي برساند كه شماشايسته اش هستيد به اواعتماد كنيد. هرچی دل تنگم بخواد. قالب هاي نايت نما. دوران بچگیتون چی بودید؟ تاريخ : جمعه یازدهم مرداد ۱۳۹۲ 14:36 نويسنده : ستار. ۴:همیشه دست تو دماغ! تقدیم به طیبه خانم. دوران بچگیتون چی بودید؟ قالب هاي نايت نما.
بلاتکلیف... - خنجر خیانت...
http://www.sattar1371.blogfa.com/post/33
خدایاچه یافت انکه تو را گم کرد،و چه گم کرد انکه تو را یافت؟ خداشماراازشرايطي عبورميدهدكه ازهيج ازان سردرنمي اوريدفقط به اين دليل كه شمارابهجايكاهي برساند كه شماشايسته اش هستيد به اواعتماد كنيد. هرچی دل تنگم بخواد. قالب هاي نايت نما. تاريخ : پنجشنبه هفتم شهریور ۱۳۹۲ 13:1 نويسنده : ستار. هر از گاهی که از شدت تنهایی. به سرم هوسی دوباره میزند. خنجر خیانت که در پشتم فرو رفته. در می اورم،می بوسمش،اندکی نمک بررویش. ریخته،نوازشش کرده دوباره بر سر جایش میگذارم. ازقول من به ان لعنتی بگویید. تقدیم به طیبه خانم.
بلاتکلیف... - نمیزاشتم...
http://www.sattar1371.blogfa.com/post/28
خدایاچه یافت انکه تو را گم کرد،و چه گم کرد انکه تو را یافت؟ خداشماراازشرايطي عبورميدهدكه ازهيج ازان سردرنمي اوريدفقط به اين دليل كه شمارابهجايكاهي برساند كه شماشايسته اش هستيد به اواعتماد كنيد. هرچی دل تنگم بخواد. قالب هاي نايت نما. تاريخ : یکشنبه ششم مرداد ۱۳۹۲ 15:20 نويسنده : ستار. نمیگزاشتم دلم را ببری. اگر میدانستم زندگی بعد از تو چقدر دل میخواهد. تقدیم به طیبه خانم. دوران بچگیتون چی بودید؟ قالب هاي نايت نما.
بلاتکلیف... - زندكي بايد كرد...
http://www.sattar1371.blogfa.com/post/18
خدایاچه یافت انکه تو را گم کرد،و چه گم کرد انکه تو را یافت؟ خداشماراازشرايطي عبورميدهدكه ازهيج ازان سردرنمي اوريدفقط به اين دليل كه شمارابهجايكاهي برساند كه شماشايسته اش هستيد به اواعتماد كنيد. هرچی دل تنگم بخواد. قالب هاي نايت نما. تاريخ : چهارشنبه پنجم تیر ۱۳۹۲ 13:52 نويسنده : ستار. روزگارا تو اگر سخت به من میگیری. با خبر باش كه پژمردن من اسان نيست. گر چه دلگیرتر از ديروزم. گر چه فرداي غم انگیز مرا ميخواند. ليك باور دارم دلخوشي ها كم نيست. تقدیم به طیبه خانم. دوران بچگیتون چی بودید؟ قالب هاي نايت نما.
بلاتکلیف... - سلام بريسا
http://www.sattar1371.blogfa.com/post/19
خدایاچه یافت انکه تو را گم کرد،و چه گم کرد انکه تو را یافت؟ خداشماراازشرايطي عبورميدهدكه ازهيج ازان سردرنمي اوريدفقط به اين دليل كه شمارابهجايكاهي برساند كه شماشايسته اش هستيد به اواعتماد كنيد. هرچی دل تنگم بخواد. قالب هاي نايت نما. تاريخ : یکشنبه نهم تیر ۱۳۹۲ 0:39 نويسنده : ستار. تقدیم به طیبه خانم. دوران بچگیتون چی بودید؟ قالب هاي نايت نما.
بلاتکلیف... - بادشاه ونگهبان...
http://www.sattar1371.blogfa.com/post/36
خدایاچه یافت انکه تو را گم کرد،و چه گم کرد انکه تو را یافت؟ خداشماراازشرايطي عبورميدهدكه ازهيج ازان سردرنمي اوريدفقط به اين دليل كه شمارابهجايكاهي برساند كه شماشايسته اش هستيد به اواعتماد كنيد. هرچی دل تنگم بخواد. قالب هاي نايت نما. تاريخ : دوشنبه دوم دی ۱۳۹۲ 17:2 نويسنده : ستار. در شبی سرد بادشاه به نگهبانی برخوردو گفت. نگهبان گفت.عادت کرده ام. میگویم برایت لباس گرم بیاورند. شاه گفته اش را فراموش کرد. صبح جنازه ی نگهبان را بیدا کردند. که روی دیوار قصر نوشته بود. سالهاست که به سرما عادت کرده بودم.
♥♥♥چشم پوشی از زندگی♥♥♥ - 008
http://www.ignoreoflife.blogfa.com/post/8
چشم پوشی از زندگی. همیشه زندگی خوب نیست گاهی باید از زندگی چشم پوشی کرد :. حس می کنم از گور برخاسته ام . تولدی در راه است و بوی عطرش در فضایم جاریست. دو روز قبل عسل بدیعی بازیگر سینمای کشورمون این جمله توسط این شخص در صفحه شخصی فیسبوکش به ثبت رسیده بود . خودش می دونست که نزدیکه؟ خب خداروشکر این تعطیلات هم تموم شد . فردا پاشیم بریم بیرون یه دوری بزنیم ببینیم دنیا دست کیه. خوش گذشته یا نگذشته؟ مسئله این است . در کل میشه گفت بد نبود . در آخر شعری به یاد موندنی از پروفسور فامیل دور! به اینجا آمدی پس بخوان.
♥♥♥چشم پوشی از زندگی♥♥♥
http://www.ignoreoflife.blogfa.com/1392/01
چشم پوشی از زندگی. همیشه زندگی خوب نیست گاهی باید از زندگی چشم پوشی کرد :. I Have a Good Time in here. But Today here is Close. One Thing You never forget. And I Hope Best Wishes For All. تاريخ شنبه بیست و چهارم فروردین ۱۳۹۲ساعت 1:20 نويسنده رامتین. حس می کنم از گور برخاسته ام . تولدی در راه است و بوی عطرش در فضایم جاریست. دو روز قبل عسل بدیعی بازیگر سینمای کشورمون این جمله توسط این شخص در صفحه شخصی فیسبوکش به ثبت رسیده بود . خودش می دونست که نزدیکه؟ خب خداروشکر این تعطیلات هم تموم شد . مسئله این است .
بلاتکلیف... - گاهی وقتا
http://www.sattar1371.blogfa.com/post/35
خدایاچه یافت انکه تو را گم کرد،و چه گم کرد انکه تو را یافت؟ خداشماراازشرايطي عبورميدهدكه ازهيج ازان سردرنمي اوريدفقط به اين دليل كه شمارابهجايكاهي برساند كه شماشايسته اش هستيد به اواعتماد كنيد. هرچی دل تنگم بخواد. قالب هاي نايت نما. تاريخ : جمعه هشتم آذر ۱۳۹۲ 9:52 نويسنده : ستار. گاهی وقتا به یه چیزایی که ارزوشو داری میرسی. بعد تازه میفهمی چقدر ارزوش. از داشتنش قشنگتر بوده. کلا بعضی چیزا و بعضی ادما. فقط و فقط از دور قشنگن. خدا نگهدار واس همیشه. تقدیم به طیبه خانم. دوران بچگیتون چی بودید؟
بلاتکلیف... - تقدیم به هکر
http://www.sattar1371.blogfa.com/post/30
خدایاچه یافت انکه تو را گم کرد،و چه گم کرد انکه تو را یافت؟ خداشماراازشرايطي عبورميدهدكه ازهيج ازان سردرنمي اوريدفقط به اين دليل كه شمارابهجايكاهي برساند كه شماشايسته اش هستيد به اواعتماد كنيد. هرچی دل تنگم بخواد. قالب هاي نايت نما. تاريخ : جمعه یازدهم مرداد ۱۳۹۲ 16:59 نويسنده : ستار. ببین این اخرین بارت باشه که میای توی وبم. اگه یه بار دیگه اینکارو کردی منم میدونم چکار باید بکنم. پس دیگه خواهشا سعی نکن تو خصوصیاتم دخالت کنی. به تو چه ربطی داره که من چشام اینطور شدن؟ دوستان با شما نیستما خودش میدونه کیه.
TOTAL LINKS TO THIS WEBSITE
25
رها
ارسال اس ام اس منطقه ای. از گندمزار من و تو. مشتی کاه میماند برای بادها. جمعه 91/11/20 ] [ 6:26 عصر ] [ رز اذری ] [ نظرات . 65279; آژانس مسافرتی. Weblog Themes By : weblog skin. چند رسانه ای پارس.
راز
من فریبا راد هستم ساکن ایران و شیفته مطالب علمی روز هستم. زن و شوهر پیری با هم زندگی می کردند. پیر مرد همیشه از خروپف همسرش شکایت داشت و پیرزن هرگز زیر بار نمی رفت و گله های شوهرش رو به حساب بهانه گیری های او می گذاشت. این بگو مگوها همچنان ادامه داشت تا اینکه یک روز . پیرمرد برای اینکه ثابت کند زنش در خواب خروپف می کند و آسایش او را مختل می کند ضبط صوتی را آماده کرد و شبی همه سر و صدای خرناس های گوشخراش همسرش را ضبط کرد. از آن شب به بعد خروپف های ضبط شده پیرزن، لالایی آرام بخش شبهای تنهایی او بود! شاعری ...
شعري كه ناتمام ماند
شعري كه ناتمام ماند. بهترین مترجم کسی ست که سکوت را معنی کند. احتمالا امروز آخرين روزي كه اين وبلاگ به روز ميشه از همه دوستان به خاطر. اگه نوشتن يه وب جديد رو شروع كردم حتما. سراب با تو بودن ديگه رو شد كه دريا نيست. ديگه دل كندن از تو برام آخر دنيا نيست! چه معصوم باورت كردم منه ديونهء ساده. بيا از پشت ابر نقاب سيات افتاده. واسه برگشتنت ديره ، كه دستات ، پر ز تقصيره. واسه دل كندن از تو ديگه گريم نمي گيره! ته هر جمله از حرفات ، يه بن بست ويه شايد بود. سر هر خواهشت ، حتي! يه اجبارو يه بايد بود. ما که رفتیم .
شهر سکوت
همه انسانها به یک زبان سکوت میکنند. دستانم را در باغچه کاشته ام. گرمایت وحضور روشنت کم است. نوشته شده در ۱۳٩٢/۱٢/۱٢ ٤:٢٤ ب.ظ توسط حورا نظرات . شاید زشت ترین واژه ای باشد که در تمام هستی وجود دارد. سیاه ترین کلمه در فرهنگ لغت انسانها ست. شاید همان زن سرگردانست. پر از زشتی ،درد ، راز و رمز ، مرگ ،تحقیر . انسان از ان اجتناب نمی کند. هیچ حیوانی به راحتی انسان هم نوع خود را نمی کشد. امروز همه وجودم شادی و آرامشه. مضمون قصه این بود که. روزی خدا از حضرت می خواد پست ترین مخلوقشو پیدا کنه و بیاره . کای بیخبران ر...
رهــا
غم اگر ترکم کند تنهای تنها میشوم غیرت غم را بنازم لحظه ای ترکم نکرد. منتظر لحظه ای هستم. منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم. در چشمانت خیره شوم. دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم. منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم. سر رو شونه هایت بگذارم. از عشق تو.از داشتن تو.اشک شوق ریزم. منتظر لحظه ی مقدس که تو را در آغوش بگیرم. بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم. وبا تمام وجود قلبم وعشقم را به تو هدیه کنم. اری من تورا دوست دارم. وعاشقانه تو را می ستایم. نوشته شده در پنجشنبه بیست و سوم شهریور ۱۳۹۱ساعت 0:55 توسط رها.
سعیده لطیفی نژاد(داستان های آموزنده)
سعیده لطیفی نژاد(داستان های آموزنده). مردي با دوچرخه به خط مرزي می رسد. او دو کیسه بزرگ همراه خود دارد. مامور مرزي می پرسد. در کیسه ها چه داري؟ او می گوید ( شن ). مامور او را از دوچرخه پیاده می کند و چون به او مشکوك بود ، یک شبانه روز او را بازداشت می کند ، ولی. پس از بازرسی فراوان ، واقعا جز شن چیز دیگري نمی یابد. بنابراین به او اجازه عبور می دهد. هفته بعد دوباره سر و کله همان شخص پیدا می شود و مشکوك بودن و بقیه ماجرا. مشکوکم و می دانم که در کار قاچاق بودي ، راستش را بگو چه چیزي را از مرز رد می کردي؟
خلوتی برای رهایی
ای کاش آسمان حرف کویر را می فهمید. و اشک خود را نثار گونه های خشک او می کرد. ای کاش تابستان حرف بهار را می فهمید. و دست او را در دست پاییز نمی گذاشت. ای کاش لبها آنقدربا واژه حقیقت صمیمی بودند. که برای گفتن حقایق نیازی به شهامت نبود. نوشته شده در پنجشنبه نوزدهم فروردین ۱۳۸۹ساعت 16:16 توسط رها. بزرگترین جشن ایرانیان را به همگی تبریک می گویم. نوشته شده در دوشنبه نهم فروردین ۱۳۸۹ساعت 17:30 توسط رها. یه شب خوب تو اسمون یه ستاره چشمک زنون. خندید و گفت کنارتم تا اخرش تا پای جون. دلم می خواد داد بزنم. عشق ، میر...
عاشقونه
به نام خدایی که عشق را آفرید و بدان، عاشق به اميد عشقش زندست. دریغ که بازی را. پنجشنبه بیست و چهارم بهمن ۱۳۹۲. خدایاااااااااااااااااااا. کی کات میدی. هزار بار یه پلان رو گرفتی. من بازیگر خوبی نمیشم باور کن. خدایاااا. تمومش کن بسه خستم. سه شنبه پانزدهم بهمن ۱۳۹۲. تنهایی این نیست که هیچکس اطرافت نب. این نیست که با کسی دوست نباشی! این نیست که آدمی گ. وشه گیر و منزوی باشی! این نیست که کسی باهات ح. این نیست که هیچوقت نتونی خوش. این نیست که کس ی دوستت نداشته. تنهایی، یه حس درونیه! چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲. جمعه ...
بهترین احساس
فقط چند لحظه كنارم بشين . من را باران . من را یک پنجره. امشب باران می آید. از هوای چشم های تو. تا برکه کوچک دل من. گل سرخ دلم . هوای هر شبم ابریست. بر درخت رویاهایم . سیب هایی می روید که طعم باران دارد. من هر شب آسمان را خواب می بینم. ببار ای باران . ببار که چتری بر روی دلم نخواهم گرفت. ببار که شاید اندکی از داغ این دل سوخته بکاهی. ببار که ویرانه دل من سقفی ندارد که از قطرات سردت ایمن باشد. ببار که خانه دلم بسی تشنه و ملتهب است. ببار که شاید اندکی غبار غم را از دل تیره ام بزدایی. ببار ای باران . لحظهی عز...
$inGLe NiGht
زمانے کوه بوבم בالا בیگر آבم شבه ام مے رسیم بہ هم؟ اونجاآ رو نمیدونم ولی اینجا ه. ا بدجوری دو نفرس. ولی میدونی چیه , به درک که ه. ا دو نفره شده تنهایی. قدم زدن یه فازه دیگه میده! Happy birth day SHEIDA. وقتی به دنیا امدی باران می امد. فرشته ها گریه میکردند. چون یکی از اونا کم شده بود. من دوباره برگشتم ,جاتوون بسی خالی بود واستوونم کلی دعاییدم. از بچه هایی ام که اومدن سریدن بسی مرسی از همتوون یادیییدم اآ خیلیی. را این بآر ! پن سلام بروبچ گل. راسش میخواستم حلال بودی بطلبم از تووون. من دوباره اومدم . اصل مط...
عشقی پر از ارزو
عشقی پر از ارزو. عشقم امروز دومین سالگرد اشناییمونه ینی میشه شروع سومین سال رابطمون. خوشحالم تونستم کنارت بمونم.درسته احتمال ب هم رسیدنمون خیلی کمه.هردومون هم میدونیم.اما این عشق حداقل تو دل من هیچوقت نمیمیره. مرسی ک اومدی تو زندگیم.مال من هم نشی بازم خوشحالم از اینک چندسال از عمرمو با تو گذروندم. تا ابد دوست دارم. جمعه بیست و ششم تیر ۱۳۹۴ 10:50. داستاט م ט و عشقم از آنجا شروع شد ! کﮧ پشت شیشﮧ ے بے جاט مانیتور بﮧ هم جاט دادیم ! با دکمﮧ هاے س رد کیبرد ، دست هاے هم را گرفتیم و گرمایش را ح س کردیم ! عشقه من...
