rainylady3.blogfa.com

lovelyhome.blogfa.com

HOME SWEET HOME

http://lovelyhome.blogfa.com/category/3

هیچ جا خونه خود آدم نمی شه. Www night Skin . ir. اینجا از خونه ام می نویسم. هر چیزی که باعث بهتر شدن و آرامش بیشترم می شه. توی خونه خیلی کارها می شه انجام داد. اینجا از همه کارهایی که انجام می دم می نویسم. از دکوراسیون خونه گرفته تا آشپزی و کلی چیزای دیگه. این وبلاگ لایف استایل منه برای همین فقط درباره علائق خودم و چیزهایی که دوست دارم می نویسم. راستی تمام عکسهایی که آدرس وبلاگ روش هست رو خودم گرفتم. ما دو تا و آرزوهامون. ماجراهای من و همسرم. زندگی زنی بدون سانسور. ذهن نوشت های خانم و آقای اردیبهشتی.

1viator.blogfa.com

زندگی با چشمان بسته - سلام آفتاب

http://www.1viator.blogfa.com/post/210

زندگی با چشمان بسته. در فردایی که من نخواهم بود، می خواهم بمانم. به آفتاب سلامی دوباره خواهم کرد. صبح با نوازش بیدار شدم رورزایی که قبل از فتن بیدارم میکنی حال بهتری دارم گاهی میسپارم به خودت واین دلنشین تره. صبحانه آماده کردم و رفتی سرکار مدت زمانی که سرکار هستی زیاد و میدونم واقعا سخته صبح بهم گفتی هر چی داری مال منه من از مال دنیا چیزی از تو نمیخوام همین که دلت بامنه به همه دنیا می ارزه. گاهی مستی های تورو سر میکشم گاهی میشکنم گاهی خنده گاهی گریه گاهی من گاهی تو. اما زندگی یه ما بزرگ بین من و تو .

1viator.blogfa.com

زندگی با چشمان بسته - خونه خالي

http://www.1viator.blogfa.com/post/204

زندگی با چشمان بسته. در فردایی که من نخواهم بود، می خواهم بمانم. خونه خالي ،خونه غمگين،خونه سوت و كور. خونة ام خاك گرفته. در باز كردم همه چي متروك به نظر ميرسه. خاك گرفته روزهام ،خاطره هام ،بودنم. حتي ديگه كسي به اين خونه سر نزده ،منم خاك گرفتم. تاريخ چهارشنبه 11 تیر1393ساعت 14:24 نويسنده ندا. آن کلاغی که پرید. از فراز سر ما. و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد. و صدایش همچون نیزه پهنی،پهنای افق را پیمود. خبر ما را با خود خواهد برد. طرز تهیه زندگی عسل. زنی که من باشم. چیزی شبیه زندگی دارم.

1viator.blogfa.com

زندگی با چشمان بسته

http://www.1viator.blogfa.com/1392/10

زندگی با چشمان بسته. در فردایی که من نخواهم بود، می خواهم بمانم. گاهی اوقات احساس میکنم خیلی ضعیف شدم و وابسته. من از دوران کودکیم به خاطر ترس از دست دادن که تو ذهنم نقش بسته بود وابسته بودم و این حالت تا قبل ازدواجم وجود داشت و همه این احساس وابستگی ناشی از ترس از دست دادن بود. تا قبل ازدواج وابسته مامان و خانوادم بودم و الان این احساس نیاز عاطفی نسبت به خانواده کمتر شده و دارم تلاش میکنم تا این احساس رو گسترش ندم که باعث ناراحتی و آسیب تو زندگی شخصیم بشه و باهاش کنار میام. حالا که ازدواج کردم این احساس...

1viator.blogfa.com

زندگی با چشمان بسته - من خودم رفتني ام

http://www.1viator.blogfa.com/post/205

زندگی با چشمان بسته. در فردایی که من نخواهم بود، می خواهم بمانم. من خودم رفتني ام. تاريخ یکشنبه 15 تیر1393ساعت 14:33 نويسنده ندا. آن کلاغی که پرید. از فراز سر ما. و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد. و صدایش همچون نیزه پهنی،پهنای افق را پیمود. خبر ما را با خود خواهد برد. طرز تهیه زندگی عسل. زنی که من باشم. چیزی شبیه زندگی دارم. فقط یک اتفاقیم ،از یک ازدحام دو نفره. دل نوشته های رسول. ماجراهای ما و سه تا دخترامون. قطع نامه و لاک خون یک امضاء. بهانه های کوچک خوشبختی. روزهای رنگی زندگی من. من و مرد رویاهام.

1viator.blogfa.com

زندگی با چشمان بسته -

http://www.1viator.blogfa.com/post/206

زندگی با چشمان بسته. در فردایی که من نخواهم بود، می خواهم بمانم. دلم با همین سنجاق قفلی های وبلاگم به دل دوستای وبلاگی قفل شده اگر هنوز به این خونه خاک گرفته من سر میزنید دستام به رسم پروانگی در دستای پر مهرتان بفشارید تا به یاری دوستی شما این چراغ خونم دوباره روشن بشه. برگشتم به این قسمت از زندگیم نمیخوام بعضی روزا رو مرور کنم میخوام دوباره شروع کنم به نوشتن . تاريخ یکشنبه 13 مهر1393ساعت 2:10 نويسنده ندا. آن کلاغی که پرید. از فراز سر ما. و فرو رفت در اندیشه آشفته ابری ولگرد. خبر ما را با خود خواهد برد.

setaregah.blogfa.com

من وشب وبلاگ

http://www.setaregah.blogfa.com/1392/12

دوباره نوشتن برایم سخت شده است! نوشته شده در چهارشنبه هفتم اسفند 1392ساعت 23:33 توسط. کاغذ مچاله های آخرشب. نیمه شب های من. هربار که می روی،رسیده ای. کد آهنگ برای وبلاگ. مرجع راهنمای وبلاگ نویسان.

1ronak.blogfa.com

اینجا روناک می نویسد - 344

http://www.1ronak.blogfa.com/post/378

اینجا روناک می نویسد. و یهو یه مارمولک از وسط پاهام در رفت و چنان جیغی زدم که فکر کنم اهالی یزد اماده پذیرایی ازم شدند.و تا خود ماشین دست پسرکو گرفتم و دویدم.همسر فقط میخندید میگفت اخه من چه کارت کنم چرا میدوی تو بیابون حقت است .و بازم نشستم پشت فرمون و همسر اینبار ساقی چایی شد! بعدش هم با پسرک حرف میزدن و بازی میکردن تا بالاخررررررررررره جاده کسل کننده و یکنواخت تموم شد و رسیدیم یزد. نوشته شده در شنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۳ساعت 12 توسط روناک.

1viator.blogfa.com

زندگی با چشمان بسته

http://www.1viator.blogfa.com/1393/01

زندگی با چشمان بسته. در فردایی که من نخواهم بود، می خواهم بمانم. هميشه دلتنگي برام بغض ميشه. كاش كسي بود كه با من به يادگار ميموند. به رسم همين دوستيهاي مجازي . تاريخ پنجشنبه 28 فروردین1393ساعت 20:21 نويسنده ندا. دلم براي نوشتن تو اين صفحه تنگ شده انقد كه حس ميكنم ديگه ي غريبه شدم. اول از همه سال نو همگي مبارك و اميدوارم لحظه هاي نابي براي همه رقم بخوره. تنهايي هميشه برام دردناك من به دوستي با شما نياز دارم به همراهي و همفكري خالصانه اما. من به شما دل بستم . سال نو ،يعني تو. آن کلاغی که پرید. از فراز سر ...

1ronak.blogfa.com

اینجا روناک می نویسد - 343

http://www.1ronak.blogfa.com/post/377

اینجا روناک می نویسد. من که عاشق این شهر شدم.رفت توی لیست شهرهای محبوبم مثل شیراز و مثل تبریز.واقعا جای زیبایی بود.تا رسیدیم رفتیم هتل پارس و جا گرفتیم و بعد از یه دوش سریع زدیم بیرون.خیابونها رو دوست داشتم.صنایع دستی خوشگل و کلمپه مخصوصشون رو! نوشته شده در شنبه شانزدهم فروردین ۱۳۹۳ساعت 11 توسط روناک.