ravi-roya.persianblog.ir

sibesorkh2008.blogfa.com

پــلــه پــلــه تا ـخــــــدا - آنه

http://www.sibesorkh2008.blogfa.com/tag/آنه

آنه "تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟ وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود. بامن بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت. از تنهایی معصومانه ی دستهایت. آیا می دانی که در هجوم درد ها و غم هایت. و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت. حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود. آنه" اکنون آمده ام تا دست هایت را. به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری. در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی. و اینک " آنه" شکفتن و سبز شدن در انتظار توست. در انتظار توست. دکلمه سریال زیبای آنشرلی. نویسنده : سيب سرخ.

sibesorkh2008.blogfa.com

پــلــه پــلــه تا ـخــــــدا - جاذبه زمین

http://www.sibesorkh2008.blogfa.com/tag/جاذبه-زمین

خون تو جاذبه زمین را بی اعتبار کرد . با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید. رباب ، با آب هم قافیه باشد. روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند. حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود. هدف های روشنی داشت. تنها تو بودی که خوب فهمیدی. استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت. شش ماه علی بودن را طاقت آوردی. خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد. حالا پدرت یک قدم می رود بر می گردد. می رود بر می گردد. با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد. تادیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند. رباب می رسد از راه.

sibesorkh2008.blogfa.com

پــلــه پــلــه تا ـخــــــدا - خیال کن که آهویم، بیا و ضامن من شو...

http://www.sibesorkh2008.blogfa.com/post/127

خیال کن که آهویم، بیا و ضامن من شو. السلام علیک یا سلطان. سرآغازی را که به شما سپردم. سرانجامش هم باشد به دست شما. والله که این گدای دربار شما. بهتر از محمد (ص) آل محمد (ص) مولایی ندارد. پ ن:ا لس لام ع ل ی ک م یا ا ه ل ب ی ت الن ب و ة ، و م و ض ع الر سال ة ،و م خ ت ل ف ال م لائ ک ة ،. و ا و ل یآء الن ع م . تاریخ : پنجشنبه ۲۶ دی۱۳۹۲ - 11 AM. نویسنده : سيب سرخ. موضوع : دل نوشته ها. سیب سرخ بهشتی هدیه ای بود از آسمان برای حسین (ع) که عاشورا با وی بود. خیال کن که آهویم، بیا و ضامن من شو. مثل نماز اول وقت.

sibesorkh2008.blogfa.com

پــلــه پــلــه تا ـخــــــدا - علی اصغر

http://www.sibesorkh2008.blogfa.com/tag/علی-اصغر

خون تو جاذبه زمین را بی اعتبار کرد . با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید. رباب ، با آب هم قافیه باشد. روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند. حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود. هدف های روشنی داشت. تنها تو بودی که خوب فهمیدی. استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت. شش ماه علی بودن را طاقت آوردی. خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد. حالا پدرت یک قدم می رود بر می گردد. می رود بر می گردد. با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد. تادیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند. رباب می رسد از راه.

sibesorkh2008.blogfa.com

پــلــه پــلــه تا ـخــــــدا - خدا

http://www.sibesorkh2008.blogfa.com/tag/خدا

آنه "تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟ وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود. بامن بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت. از تنهایی معصومانه ی دستهایت. آیا می دانی که در هجوم درد ها و غم هایت. و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت. حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود. آنه" اکنون آمده ام تا دست هایت را. به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری. در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی. و اینک " آنه" شکفتن و سبز شدن در انتظار توست. در انتظار توست. دکلمه سریال زیبای آنشرلی. نویسنده : سيب سرخ.

sibesorkh2008.blogfa.com

پــلــه پــلــه تا ـخــــــدا - گــــلـــبرگـــ ایـــــام

http://www.sibesorkh2008.blogfa.com/category/3

خون تو جاذبه زمین را بی اعتبار کرد . با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید. رباب ، با آب هم قافیه باشد. روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند. حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود. هدف های روشنی داشت. تنها تو بودی که خوب فهمیدی. استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت. شش ماه علی بودن را طاقت آوردی. خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد. حالا پدرت یک قدم می رود بر می گردد. می رود بر می گردد. با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد. تادیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند. رباب می رسد از راه.

sibesorkh2008.blogfa.com

پــلــه پــلــه تا ـخــــــدا - دکلمه سریال زیبای آنشرلی

http://www.sibesorkh2008.blogfa.com/tag/دکلمه-سریال-زیبای-آنشرلی

آنه "تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت؟ وقتی روشنی چشمهایت در پشت پرده های مه آلود اندوه پنهان بود. بامن بگو از لحظه لحظه های مبهم کودکیت. از تنهایی معصومانه ی دستهایت. آیا می دانی که در هجوم درد ها و غم هایت. و در گیر و دار ملال آور دوران زندگیت. حقیقت زلالی دریاچه ی نقره ای نهفته بود. آنه" اکنون آمده ام تا دست هایت را. به پنجه ی طلایی خورشید دوستی بسپاری. در آبی بیکران مهربانی ها به پرواز درآیی. و اینک " آنه" شکفتن و سبز شدن در انتظار توست. در انتظار توست. دکلمه سریال زیبای آنشرلی. نویسنده : سيب سرخ.

sibesorkh2008.blogfa.com

پــلــه پــلــه تا ـخــــــدا - برقعی

http://www.sibesorkh2008.blogfa.com/tag/برقعی

خون تو جاذبه زمین را بی اعتبار کرد . با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید. رباب ، با آب هم قافیه باشد. روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند. حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود. هدف های روشنی داشت. تنها تو بودی که خوب فهمیدی. استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت. شش ماه علی بودن را طاقت آوردی. خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد. حالا پدرت یک قدم می رود بر می گردد. می رود بر می گردد. با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد. تادیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند. رباب می رسد از راه.

sibesorkh2008.blogfa.com

پــلــه پــلــه تا ـخــــــدا - يــا حســـــيــن

http://www.sibesorkh2008.blogfa.com/category/1

خون تو جاذبه زمین را بی اعتبار کرد . با خودم فکر می کنم اصلا چرا باید. رباب ، با آب هم قافیه باشد. روضه خوان ها زیادی شلوغش می کنند. حرمله آنقدر ها هم که می گویند تیر انداز ماهری نبود. هدف های روشنی داشت. تنها تو بودی که خوب فهمیدی. استخوانی که در گلوی علی بود سه شعبه داشت. شش ماه علی بودن را طاقت آوردی. خون تو جاذبهء زمین را بی اعتبار کرد. حالا پدرت یک قدم می رود بر می گردد. می رود بر می گردد. با غلاف شمشیر برایت از خاک گهواره ای بسازد. تادیگر صدای سم اسب های وحشی از خواب بیدارت نکند. رباب می رسد از راه.