rosas69.blogfa.com

fate3.blogfa.com

sharon 28 - میخانه

http://www.fate3.blogfa.com/post/10

در اين دنيای نامردان که مردانش عصا از کور می دزدند. منم خوش باور نادان محبت آرزو کردم. کی صبح بر آید دل من تاب ندارد. ساقی تو کجایی که. ز بد مستی ایام. امشب دل من غمین و مهتاب ندارد. کی میرسد آن دولت امید من از راه. تا صبح وصال چشم ترم خواب ندارد. درمانده و بیم شب و مهجور ز شادی. بادیه خشک است و در آن آب ندارد. من تشنه می بودم و ميخانه. نوشته شده در پنجشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۰ساعت 12:6 PM. اسمم محسن هستش 19سالمه. اشك هاي بي صدا.

fate3.blogfa.com

sharon 28 - اشعار عاشقانه

http://www.fate3.blogfa.com/post/21

در اين دنيای نامردان که مردانش عصا از کور می دزدند. منم خوش باور نادان محبت آرزو کردم. گفتا که مي بوسم تو را ، گفتم تمنا مي کنم. گفتا اگر بيند کسي ، گفتم که حاشا مي کنم. گفتا ز بخت بد اگر ، ناگه رقيب آيد ز در. گفتم که با افسونگري ، او را ز سر وا مي کنم. گفتا که تلخي هاي مي گر نا گوار افتد مرا. گفتم که با نوش لبم ، آنرا گوارا مي کنم. گفتا چه مي بيني بگو ، در چشم چون آيينه ام. گفتم که من خود را در آن عريان تماشا مي کنم. گفتا که از بي طاقتي دل قصد يغما مي کند. گفتم که با يغما گران باري مدارا مي کنم.

fate3.blogfa.com

sharon 28 - كي بود كي نبود؟!

http://www.fate3.blogfa.com/post/14

در اين دنيای نامردان که مردانش عصا از کور می دزدند. منم خوش باور نادان محبت آرزو کردم. كي بود كي نبود؟ یکی بود یکی نبود/نمیدونم کدوم یکی بود کدوم یکی نبود. ولی مسل مه وقتی این یکی بود اون یکی نبود/یا اون یکی بود این یکی نبود. بعد ۱۸سال نفهمیدم کی بود کی نبود/یا کی نبود کی بود. ولی مسلمه هر چی بود /هرکی هرکی نبود/چون یکی بود یکی نبود. ایا شما میدونیین کی بود کی نبود؟ نوشته شده در دوشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۰ساعت 11:16 AM. اسمم محسن هستش 19سالمه. اشك هاي بي صدا.

fate3.blogfa.com

sharon 28

http://www.fate3.blogfa.com/1391/02

در اين دنيای نامردان که مردانش عصا از کور می دزدند. منم خوش باور نادان محبت آرزو کردم. خداحافظ عزيز من حلالم کن زمين گيرم. نميدانم چه تاريخي ولي يک روز ميميرم. نمي خواهم دلت تنگ غروب خسته ام باشد. اگر حتي جوان مردم بگو پيش خودت پيرم. حلالم کن اگر روزي شبي يکوقت ناغافل. تو را رنجانده ام از خود نگو که از تو دلگيرم. چه شبهايي که عشق تو نمک پاشيده بر زخمم. من از غريبي ها ، از عشق از زندگي سيرم. اگر مردم شدم يک روح سرگردان و آواره. غروب هرشب جمعه سراغي از تو ميگيرم. شدم مجنون نميدانم تو هم ليلي من هستي.

fate3.blogfa.com

sharon 28 - smsتركي

http://www.fate3.blogfa.com/post/19

در اين دنيای نامردان که مردانش عصا از کور می دزدند. منم خوش باور نادان محبت آرزو کردم. گزليم گزلريم رحم ايله اغلاتما مني. عشقيمين قدريني بيل ايريسينا ساتما مني. من سن جان دميشم باقريمي گان ايلميشم. بو قريبانلرين محملين ساتما مني. گوروم شمع جمالين نازنين پروانه سيز قالسن. يخلسن بزم عشقين مجلسين پيمانه سيز قالسن. اگر من سيز هر آن قصد شراب ادين. شرابين قانه دونسن مجلسين پيمانه سيز قالسن. نگارا سن سن اولسيدون منه غم همدم اولمازدي. کتاب عشقه باخسيدون منه لطفون کم اولمازدي. اطبالر مريض اوسته گرککي مهربان اولسون.

fate3.blogfa.com

sharon 28 - دنیا بسازم!!!

http://www.fate3.blogfa.com/post/27

در اين دنيای نامردان که مردانش عصا از کور می دزدند. منم خوش باور نادان محبت آرزو کردم. دور از اين نام و نشانها. بر فراز قله آتشفشانها. پر زنم ، چندان که سر تا پا بسوزم. يا در اين کانون پستي ، آتشي بر پا بسازم. يا بسوزم . يا بسازم. ميروم تا دور از اين آلايش و آلودگيها. بند خود را گم کنم در وادي نابودگيها. وارهانم خويش را از ننگ و دود اندودگيها. گر نشد ، چنبر کنم چرخ زمان را. يا بهم دوزم زمين و آسمان را. با فغان سينه سوز . بي امان و کينه توز. هم گريزان ميستيزم . هم ستيزان ميگريزم. با پسر مهر پدر کو؟ ياد با...

fate3.blogfa.com

sharon 28 - نمی دانم!؟

http://www.fate3.blogfa.com/post/22

در اين دنيای نامردان که مردانش عصا از کور می دزدند. منم خوش باور نادان محبت آرزو کردم. در اين دنياي وانفسا. کدامين تکيه گه را تکيه گاه خويشتن سازم. در اين وادي که عالم سر خوش است و دلخوش است و جاي خوش دارد. کدامين حالت و حال و دل عالم نصيب خويشتن سازم. به جان لاله هاي پاک و والايت نمي دانم. خداوندا تو راهم ده. که ديگر نا اميدم من و ميدانم که نوميدي ز درگاهت گناهي بس ستمبار است و ليکن من نميدانم. هميشه بغض پنهاني گلويم را حسابي در نظر دارد و مي دانم که آخر بغض پنهانم مرا بي جان و تن سازد. نمي جويم نمي پرسم.

fate3.blogfa.com

sharon 28 - حلالم کن...

http://www.fate3.blogfa.com/post/34

در اين دنيای نامردان که مردانش عصا از کور می دزدند. منم خوش باور نادان محبت آرزو کردم. خداحافظ عزيز من حلالم کن زمين گيرم. نميدانم چه تاريخي ولي يک روز ميميرم. نمي خواهم دلت تنگ غروب خسته ام باشد. اگر حتي جوان مردم بگو پيش خودت پيرم. حلالم کن اگر روزي شبي يکوقت ناغافل. تو را رنجانده ام از خود نگو که از تو دلگيرم. چه شبهايي که عشق تو نمک پاشيده بر زخمم. من از غريبي ها ، از عشق از زندگي سيرم. اگر مردم شدم يک روح سرگردان و آواره. غروب هرشب جمعه سراغي از تو ميگيرم. شدم مجنون نميدانم تو هم ليلي من هستي.

fate3.blogfa.com

sharon 28 - اینده...

http://www.fate3.blogfa.com/post/23

در اين دنيای نامردان که مردانش عصا از کور می دزدند. منم خوش باور نادان محبت آرزو کردم. می پرسی:چه کار می کنی؟ می گویم:به آینده فکر میکنم! نوشته شده در دوشنبه دهم بهمن ۱۳۹۰ساعت 3:32 PM. اسمم محسن هستش 19سالمه. اشك هاي بي صدا.