mymind4.blogfa.com
ذهنیات یک دنیا
http://www.mymind4.blogfa.com/8904.aspx
من فکر می کنم, پس هستم! یک آدم نسبتا مهم. دو موسیخ پیچ مالامال! جلسه ی پوست کنی. شب های بی ستاره. جزوه های یک دانشجوی شکلاتی. سایه ای در باران. من یه زمانی آدم بودم. چشم های سرخ و سردرد شدید به خاطر ۲۴ ساعت نخوابیدن! هیچ عامل بیرونی مزاحم نیست.همه چیز سر این عامل درونیه! یادم به جمله میاد هنوز که تو ذهنمه."عجب آرزوییه که دو ساعت راحت بخوابیم.یک جای کاره ما گیر داره! اون موقع نفهمیدم و فقط خندیدم. الان واقعا میفهمم یه جایی از کار ما آدمها ایراد داره. نوشته شده در شنبه نوزدهم تیر ۱۳۸۹ساعت 10:2 توسط Donya.
mymind4.blogfa.com
ذهنیات یک دنیا
http://www.mymind4.blogfa.com/8902.aspx
من فکر می کنم, پس هستم! یک آدم نسبتا مهم. دو موسیخ پیچ مالامال! جلسه ی پوست کنی. شب های بی ستاره. جزوه های یک دانشجوی شکلاتی. سایه ای در باران. من یه زمانی آدم بودم. دیروز صبح ساعت ۶ از خونه که اومدم بیرون یه چیز نگاهم را جلب کرد.راهپیمایی برای عفاف و حجاب. یه چندتا سوال برام پیش اومد. یه زن باید چه طوری به این عفاف و حجاب برسه؟ با شرکت در راهپیمایی؟ توسط پلیس امنیت اخلاقی؟ ترس از جهنم و بهشت؟ ترس از نگاه نامحرم؟ با شرکت در این راهپیمایی قراره چی را ثابت کنیم؟ با عرض سلام و خسته نباشید ! عرض کنم که !
mymind4.blogfa.com
ذهنیات یک دنیا
http://www.mymind4.blogfa.com/8901.aspx
من فکر می کنم, پس هستم! یک آدم نسبتا مهم. دو موسیخ پیچ مالامال! جلسه ی پوست کنی. شب های بی ستاره. جزوه های یک دانشجوی شکلاتی. سایه ای در باران. من یه زمانی آدم بودم. مثل فلج ها افتادم روی تخت.نمی تونم قدم از قدم بردارم.در تعجبم! که چرا من این طوری شدم! یک دفعه یادم می افته .بله.تربیت1 کار خودش را کرده! و چند فحش نثار استاد (! واقعا فلسفه 15 دور دویدن دور زمین به این بزرگی چیه! دارم فکر می کنم! فلسفه این واحد تربیت چیه! اصلا کلا ورزش چرا این طوریه! اسبم این توان را نداره! حالا با توجه به این اوصاف! وقتهای...
mymind4.blogfa.com
ذهنیات یک دنیا
http://www.mymind4.blogfa.com/8811.aspx
من فکر می کنم, پس هستم! یک آدم نسبتا مهم. دو موسیخ پیچ مالامال! جلسه ی پوست کنی. شب های بی ستاره. جزوه های یک دانشجوی شکلاتی. سایه ای در باران. من یه زمانی آدم بودم. و دوباره آغاز بدبختی! یکی از سخت ترین کارهای ممکن دل کندن از یک عادته! بعد از یک هفته ی کامل علافی(! به لطف برگزاری کنکور ارشد) حالا بیا و از این دوران خوش خواب اینترنت تفریح دل بکن! و دوباره صبح ساعت 6 از خواب ناز بیدار شو. و از همه جالب تر اینکه همه ی نت هایی که نوشته بودی مادر عزیز در سطل آشغال پرتاب کرده اند! و یه عالمه نقشه برای پس فردا!
mymind4.blogfa.com
ذهنیات یک دنیا
http://www.mymind4.blogfa.com/8906.aspx
من فکر می کنم, پس هستم! یک آدم نسبتا مهم. دو موسیخ پیچ مالامال! جلسه ی پوست کنی. شب های بی ستاره. جزوه های یک دانشجوی شکلاتی. سایه ای در باران. من یه زمانی آدم بودم. همیشه تا یاد داشتم ازاومدن اول مهر بدم میومده. یادم میاد راهنمایی که بودم هیچ وقت کتاب علومم را نمی خوندم. به جاش مجبور بودم کتاب های فیزیک اول و دوم دبیرستان شیمی دبیرستان را بخونم تا می تونستم توی امتحانم به چیزهایی بنویسم! همه ی این زجر ها توی ذهنم حک شده . و نا خدا گاه ناله و نفرین می کنم به تمامی معلم هام. اصفهانی و انقدر دست و دلبازی!
mymind4.blogfa.com
ذهنیات یک دنیا
http://www.mymind4.blogfa.com/8907.aspx
من فکر می کنم, پس هستم! یک آدم نسبتا مهم. دو موسیخ پیچ مالامال! جلسه ی پوست کنی. شب های بی ستاره. جزوه های یک دانشجوی شکلاتی. سایه ای در باران. من یه زمانی آدم بودم. بعضی وقتی ها حس می کنم همین طور که سرطان جسم آدم ها را داغون می کنه روزمرگی هم مثله سرطان روح آدم را داغون می کنه . گاهی اوقات یه چیز آدم را بدجوری عذاب می ده . عادی شدن ادم ها و چیزهایی که خیلی دوسشون داره .بی تفاوتی . گاهی اوقات این زندگی ماشینی ادم را عذاب میده . وقتی این تساوی را تو زندگیت حس کنی : ادم = روبات. گاهی هضمش برای ادم مشکله !
mymind4.blogfa.com
ذهنیات یک دنیا
http://www.mymind4.blogfa.com/9011.aspx
من فکر می کنم, پس هستم! یک آدم نسبتا مهم. دو موسیخ پیچ مالامال! جلسه ی پوست کنی. شب های بی ستاره. جزوه های یک دانشجوی شکلاتی. سایه ای در باران. من یه زمانی آدم بودم. نمیدونم بعد از چند وقت دارم می نویسم ! ولی خب حس کردم باید بنویسم. اما اینجا دیگه نه! این اخرین پست این وبلاگه . دوستایی که ادرس وبلاگ جدید را می خوان بهم بگن. نوشته شده در چهارشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۰ساعت 23:6 توسط Donya. Powered By BLOGFA.COM.
mymind4.blogfa.com
ذهنیات یک دنیا
http://www.mymind4.blogfa.com/8812.aspx
من فکر می کنم, پس هستم! یک آدم نسبتا مهم. دو موسیخ پیچ مالامال! جلسه ی پوست کنی. شب های بی ستاره. جزوه های یک دانشجوی شکلاتی. سایه ای در باران. من یه زمانی آدم بودم. نمی دونم خوب یا بد. ولی خدا را شکر گندترین ، بدترین ، مزخرفترین سال زندگی ام تموم شد.سال زندگی ؟ چه ترکیب مسخره ای ! 3 ماه اول 88 : به اندازه تموم عمرم عذاب کشیدم.حس له شدن زیر فشار این زندگیه کوفتی را تو هر ثانیه اش حس کردم. 3 ماه بعد : سخت بود برام.خیلی. ولی قابل تحمل تر . و نمی دونم بقیه اش چه قراره سرمون بیاد. میخواستم چند تا عکس بگذارم!
nesbatanmohem.blogfa.com
یک آدم نسبتا مهم
http://www.nesbatanmohem.blogfa.com/8802.aspx
یک آدم نسبتا مهم. کماکان زندگی خسته کننده می نماید شدید و من همچنان در حال دست و پا زدن هستم به امید نجات! خدایا این دفعه دیگه شوخی نیست دستی دستی دارم فنا می شم. هلپ پلیز. اوکی؟ حسش رفته دردر دو دور بازی. با پای خودش که نمی آد پس از یابنده تقاضا می شود در اسرع وقت گوششو بگیرن بپیچونن و بیارن تحویلش بدن. من هم به محض اینکه حسش بیاد در خدمتتون خواهم بود کما فی السابق. انرژی مثبت فراموش نشه. :-). نوشته شده در جمعه یازدهم اردیبهشت ۱۳۸۸ساعت 22:51 توسط آمیانو اسپانزا. نمی دونم الان کجاست و زندگیش در چه وضعیه ...
nesbatanmohem.blogfa.com
یک آدم نسبتا مهم
http://www.nesbatanmohem.blogfa.com/8803.aspx
یک آدم نسبتا مهم. دیشب گوهردشت نبودین ببینید! واو که چه باحال بود! ملت همه سبز. پوستر به دست . فلاشر روشن. آی لاو ایت! کاش همیشه مردم انقدر متحد بودن! دیشب فهمیدم چیزی که ما تو ایرانمون کم داریم یه هدف و حس مشترکه که به خاطرش همدیگه رو دوست داشته باشیم. به قول یه آقایی تو ستاد موسوی می گفت اینجا ملت کجا رو دارن دور هم جمع بشن که بتونن همدیگه رو ببینن و با هم خوش و بش کنن؟ نوشته شده در جمعه پانزدهم خرداد ۱۳۸۸ساعت 12:54 توسط آمیانو اسپانزا. قاضی مون رفته. برو کشیک دادسرا رفتم داد سرا کشیک نداریم امروز!
SOCIAL ENGAGEMENT