koodakaneh.blogfa.com
کــــــــودکانـه - کسي مي داند هر اتم براي کشتن چند انسان انرژي دارد ؟؟!! ...
http://koodakaneh.blogfa.com/post-21.aspx
کسي مي داند هر اتم براي کشتن چند انسان انرژي دارد؟ يعني چه ، آقا هنوز نمي داند بعضي چيزها خطر دارند ، آقا فقط مي داند که خانه ي او امن است ، آقا بچه ها را خيلي دوست دارد . نوشته شده در ۸۴/۱۲/۰۴ساعت توسط Lonely Arman. خوب که نگاه می کنی . یه شازده بی سر و پا.
koodakaneh.blogfa.com
کــــــــودکانـه - خونه این خونه ی ویرون ...
http://koodakaneh.blogfa.com/post-20.aspx
خونه این خونه ی ویرون . خانه ويران کودکي هاي آبادم را يکبار ديگر و براي آخرين بار نگاه مي کنم . بابا مي گويد : خانه را به مفت فروختيم . آري پدر ، آري ، کودکي هايت را چه مفت فروختي ، تمام سرخوشي من را چرا ديگر؟ يادم مي آيد آنروزها عيد ، راستي راستي عيد بود ، سحري طعم ديگري داشت و "ربنا" چه دل انگيز بود و اين همه به برکت مادربزرگ بود . اما تو رفتي و تمام کودکي هايم را نيز با خود بردي . تو رفتي و بابا ماند و خانه ي بي عيد . کاش هيچ وقت روزها به هم نمي مانست . کاش مامان بزرگ هيچ وقت نمي مرد .
koodakaneh.blogfa.com
کــــــــودکانـه - یه داستان قدیمی ...
http://koodakaneh.blogfa.com/post-18.aspx
یه داستان قدیمی . مثل هرشب با وزوزي آشنا به راه افتاد ، ديگه همه به صداش عادت کرده بودن ، ولي وزوز اون شب اون با همه وزوزها فرق داشت ، فرقي که جز خودش کس ديگه اي متوجهش نميشد ، اتاق ها رو دونه به دونه و با دقت گ. شت تا به اتاق مورد نظر رسيد ، کم. ي مکث کرد و سپس با شوقي که خاص خودش بود به سرعت وارد اتاق شد ، تو دلش غوغايي به پا بود ، کلي حرف نگفته داشت و کم کم داشت صبح ميشد ، بايد عجله م ی. زنن ، بعضي هاشون از روي بدجنسي نيش مي زنن و بعضي هاشون از روي نفهمي ، بعضي هاشون هم بي دليل نيش مي زنن و بعضي هاشون .
koodakaneh.blogfa.com
کــــــــودکانـه - ماهی قرمز کوچولو ...
http://koodakaneh.blogfa.com/post-12.aspx
ماهی قرمز کوچولو . اون شب ماهي کوچولو براي اولين بار به عيادت ماه رفت ، زير قرص ماه دراز کشيد و شروع کرد به حرف زدن ، البته طوري که ماهي هاي ديگه رو بيدار نکنه . ماه بزرگ مهربون ، اين درسته که تو ماهي سياه کوچولو رو ديده اي؟ ماهي کوچولو چند دقيقه اي منتظر موند . جواب بده ما مهربون .مگه تو با ماهي سياه کوچولو حرف نمي زدي؟ مگه از دنيا و بزرگي و عجايبش براش نمي گفتي؟ و دونه هاي اشک آروم آروم از چشم ماهي کوچولو جاري شد . يالا باهام حرف بزن ديگه ماه مهربون . ولي جز سکوت چيز ديگه اي حکمفرما نبود . درسته ، ميگن...
koodakaneh.blogfa.com
کــــــــودکانـه - بابا !! ...
http://koodakaneh.blogfa.com/post-16.aspx
ميگم خدا خيلي بزرگه؟ آره پسرم ، خيلي . يعني چقدر . ها . بابا با توام! نمي ذاري به کارم برسم . جوابمو بده ديگه . خدا چقدر بزرگه؟ خيلي خيلي بزرگه . خوب خيلي . هرچقدر که فکرشو بکني . يعني از يه نهنگم بزرگتره؟ واي من خيلي کار دارم . آره بزرگتره . بابا يه نهنگ توي يه خونه جا ميشه؟ مثلا يه خونه اندازه ي خونه ما؟ نه نهنگ ها خيلي بزرگن . ولي من دلم يه نهنگ مي خواد . يه نهنگ خيلي بزرگ . بابا! مي تونم يه نهنگ داشته باشم؟ خواهش مي کنم بذار به کارم برسم . بابا من يه نهنگ مي خوام . يعني هميشه اين قدر بزرگن؟
donyaelink.blogsky.com
افق
http://www.donyaelink.blogsky.com/page/5
به وبلاگ افق خوش آمدید.از صفحات جالب این وبلاگ دیدن کنید. شعردانلودرایگان هک عکس موزیک بازیطراحی قالب جک ایرانی مهندسی ورزش دخترپسر توسط آرش. پنجشنبه 13 اردیبهشتماه سال 1386. معرفی وبلاگ به موتورهای جستجوگر. فهرست شدن مطالب وبلاگ شما در موتورهای جستجوگر در نهایت باعث افزایش بازدیدکنندگان وبلاگ خواهد شد. در ادامه نحوه معرفی وبلاگ به سه موتور جستجوگر مطرح و محبوب که قابلیت جستجو در محتوای فارسی را دارند شرح داده خواهد شد. معرفی به جستجوگر گوگل ( Google ). جهت معرفی وبلاگ به جستجوگر گوگل به. نکات و موارد مهم.
koodakaneh.blogfa.com
کــــــــودکانـه - دارا انار دارد ...
http://koodakaneh.blogfa.com/post-15.aspx
دارا انار دارد . اون روز ديدمت ، روي يکي از نيمکتهاي دانشگاه ، درست زير يه بيد مجنون نشسته بودي ، کنارت نشستم ، داشتي به دوردستها نگاه مي کردي ، من به تو نگاه مي کردم ، فقط يه وجب باهام فاصله داشتي ، ولي از دوردستها هم دورتر بودي ، . ولي هيچ وقت بهم نگاه نکردي ، هيچ وقت باهام حرف نزدي ، هيچ وقت از خودت نگفتي ، آيا تو هم گريه مي کني؟ تو هم دلت تنگ ميشه؟ تو هم وقتايي که غمگيني ، گلبرگ گلها رو مي شمري؟ تو هم وقتايي که غمناکي ، شبيه فرشته کوچولوها ميشي؟ نوشته شده در ۸۴/۰۶/۲۵ساعت توسط Lonely Arman.
koodakaneh.blogfa.com
کــــــــودکانـه - ابرمرد من !! ...
http://koodakaneh.blogfa.com/post-19.aspx
از ميان هزار راه هاي درهم تنيده ، از ميان جاده هاي از هم جدا ، ابرمرد ، تنها و تکيده ، با دستاني فروافتاده و پاهايي ميانه راه بازمانده ، خندان و سرخوش به راه خود مي رفت ، بدون دستي و دستگيري ، بدون پايي و پايبندي . ابرمرد ، يکبار زيسته بود ، نه چون بودا گذشته اي از چوب و سنگ و پرنده و انسان بر دوش مي کشيد و از اين زيستن ، از اين يکبار زيستن سخت شادان بود . آري ، براستي که زيستن رنج بود و تباهي ، و هنر ابرمرد چيرگي بسيار بر اين هر دو ، اما نه از کشتن و رنج دادن تن ، نه از به خود واگذاردن آن . از اين دو رس...
koodakaneh.blogfa.com
کــــــــودکانـه - من با بطالت پدرم هرگز بیعت نمی کنم ...
http://koodakaneh.blogfa.com/post-29.aspx
من با بطالت پدرم هرگز بیعت نمی کنم . نوشته شده در ۸۵/۰۲/۱۸ساعت توسط Lonely Arman. خوب که نگاه می کنی . یه شازده بی سر و پا.
koodakaneh.blogfa.com
کــــــــودکانـه - آسوده بخوابید !!!!!!!!!...
http://koodakaneh.blogfa.com/post-31.aspx
ساعت سه و چهل و سه دقيقه ي بامداد! اينجا هيچ جا نيست . صداي ما را در خواب مي شنويد . اگر مشغول افتادن از صخره هستيد ، اگر در خيابان قدم مي زنيد ، اگر نمي توانيد فرار کنيد ، لطفا همه ي اين خوابها را براي چند لحظه کنار بگذاريد و به خوابهاي داغي که هم اکنون به دستمان رسيد توجه فرماييد :. اين بود جديدترين خوابهاي اين ساعت ، تا بخش بعدي به اتفاق ديگر همکارانم شما را به دست خواب مي سپارم . آسوده بخوابيد . نوشته شده در ۸۵/۰۳/۰۷ساعت توسط Lonely Arman. خوب که نگاه می کنی . یه شازده بی سر و پا.