whitemoon.blogfa.com
::اشـــــــک مهتــــــاب::
http://www.whitemoon.blogfa.com/8710.aspx
عالم از شور شر عشق خبر هيچ نداشت . فتنه انگيز جهان غمزه جادوي تو بود. عزای حسین(ع)در عاشورا و حضور. این عکسها مربوط به مراسم عزاداری در عاشورا ی سال 86 در شهر همدان است. بگذریم از وضع بعضی دختران. عکسها در ادامه مطلب. نوشته شده در سه شنبه هفدهم دی 1387ساعت 18:24 توسط ماه سپید. آنجا که آب تشنه ماند! فردا دستهای عاشورا یک بار دیگر از دشت دلها می روید و زنجیر عاشقانه ترین پیوند ها بر دوش شهر میکوبد یکبار دیگر داغ دلدادگی ها تازه می شود و چشمها چشمه میشوند و می جوشند! زینب اسیر نیست .پیامبر است.فرات ...و خطب...
whitemoon.blogfa.com
::اشـــــــک مهتــــــاب::
http://www.whitemoon.blogfa.com/8712.aspx
عالم از شور شر عشق خبر هيچ نداشت . فتنه انگيز جهان غمزه جادوي تو بود. عاشقان آمدن عید مبارک بادت. باز هفت سین سرور. ماهی و تنگ بلور. سکه و سبزه و آب. نرگس و جام شراب. باز هم شادی عید. باز هم رنگین کمان. باز گل مست غرور. باز بلبل نغمه خوان. باز رقص دود عود. باز اسفند و گلاب. باز آن سودای ناب. کور باد چشم حسود. حال ما گردان تو خوب. راه ما گردان تو راست. باز هم سال جدید. باز هم لاله عشق. خنده و بیم و امید. نوشته شده در جمعه سی ام اسفند 1387ساعت 22:15 توسط ماه سپید. به من گفتی که دل دریا کن ای دوست.
whitemoon.blogfa.com
::اشـــــــک مهتــــــاب:: - بگذار تا طغیان کنند!
http://www.whitemoon.blogfa.com/post-54.aspx
عالم از شور شر عشق خبر هيچ نداشت . فتنه انگيز جهان غمزه جادوي تو بود. بگذار تا طغیان کنند! چند پست قبلم مطلبی. بو د فقط برای او! که در اون گفته بودم:. حال اگر من بخواهم از تو بگویم ,کل معشوقه ها علیه عاشقان خود طغیان میکنند! چه نقصهایی در آنها خواهند یافت! آنوقت چه کسی جوابگوی این همه آشفتگی است؟ در جوابش جملاتی رو بیان کرد که ازش اجازه خواستم تا اونو تو وبلاگم منعکس کنم! گفت در مقابل آشوب به پا شده خواهد گفت:. بگذار تا طغیان کنند! نوشته شده در چهارشنبه چهارم دی ۱۳۸۷ساعت 20:34 توسط ماه سپید.
whitemoon.blogfa.com
::اشـــــــک مهتــــــاب::
http://www.whitemoon.blogfa.com/8806.aspx
عالم از شور شر عشق خبر هيچ نداشت . فتنه انگيز جهان غمزه جادوي تو بود. قرآن رو پاس بداریم. امروز صبح وقتی برای نماز عید فطر خواب موندم! نه ، خواب نموندم .تنبلی کردم و بلند نشدم، با خودم گفتم :"خدایا! یعنی تو این ماه علاوه بر اینکه گناهام پاک نشده! بلکه گناهکار تر هم شدم؟ که توفیق نماز عید رمضان رو از من گرفتی؟ نمازی که اگه عذری نداشتم نمیخواستم از دستش بدم؟ یادم میاد اون وقت ها که مامانم کارمند بود و سر کار میرفت ، یک روز بهش خبر دادن که یکی از زیر دستاش تو محیط کاری یک خلافی مرتکب شده! مامانم که هاج و وا...
whitemoon.blogfa.com
::اشـــــــک مهتــــــاب:: - قرآن رو پاس بداریم
http://www.whitemoon.blogfa.com/post-62.aspx
عالم از شور شر عشق خبر هيچ نداشت . فتنه انگيز جهان غمزه جادوي تو بود. قرآن رو پاس بداریم. امروز صبح وقتی برای نماز عید فطر خواب موندم! نه ، خواب نموندم .تنبلی کردم و بلند نشدم، با خودم گفتم :"خدایا! یعنی تو این ماه علاوه بر اینکه گناهام پاک نشده! بلکه گناهکار تر هم شدم؟ که توفیق نماز عید رمضان رو از من گرفتی؟ نمازی که اگه عذری نداشتم نمیخواستم از دستش بدم؟ یادم میاد اون وقت ها که مامانم کارمند بود و سر کار میرفت ، یک روز بهش خبر دادن که یکی از زیر دستاش تو محیط کاری یک خلافی مرتکب شده! مامانم که هاج و وا...
whitemoon.blogfa.com
::اشـــــــک مهتــــــاب:: - عاشقان آمدن عید مبارک بادت...
http://www.whitemoon.blogfa.com/post-60.aspx
عالم از شور شر عشق خبر هيچ نداشت . فتنه انگيز جهان غمزه جادوي تو بود. عاشقان آمدن عید مبارک بادت. باز هفت سین سرور. ماهی و تنگ بلور. سکه و سبزه و آب. نرگس و جام شراب. باز هم شادی عید. باز هم رنگین کمان. باز گل مست غرور. باز بلبل نغمه خوان. باز رقص دود عود. باز اسفند و گلاب. باز آن سودای ناب. کور باد چشم حسود. حال ما گردان تو خوب. راه ما گردان تو راست. باز هم سال جدید. باز هم لاله عشق. خنده و بیم و امید. نوشته شده در جمعه سی ام اسفند ۱۳۸۷ساعت 22:15 توسط ماه سپید. به من گفتی که دل دریا کن ای دوست.
whitemoon.blogfa.com
::اشـــــــک مهتــــــاب::
http://www.whitemoon.blogfa.com/8807.aspx
عالم از شور شر عشق خبر هيچ نداشت . فتنه انگيز جهان غمزه جادوي تو بود. مخمور جام عشق ساقی بده شرابی. پر کن قدح که بی می مجلس ندارد آبی. وصف رخ چو ماهش در پرده راست ناید. مطرب بزن نوائی ساقی بده شرابی. شد حلقه قامت من تا بعد از این رقیبت. زین در دگر نراند مارا به هیچ بابی. در انتظار رویت ما و امیدواری. در عشوه وصالت ما و خیال و خوابی. مخمور آن دو چشمم آیا کجاست جامی. بیمار آن دو لعلم آخر کم از جوابی. حافظ چه می نهی دل تو در خیال خوبان. کی تشنه سیر گردد از لمعه سرابی. به من گفتی که دل دریا کن ای دوست.
