torontovaman.blogspot.com

otaghabii.blogspot.com

اطاق آبی: April 2007

http://otaghabii.blogspot.com/2007_04_01_archive.html

من در پس چیزهای ساده پنهان شده ام/تا بگردید و پیدایم کنید/اگر مرا پیدا نکردید ، چیزها را خواهید یافت/دست های شما آنچه را که من لمس کرده ام احساس خواهد کرد/و مسیر دستان مان از هم عبور خواهد کرد. Monday, April 23, 2007. آرزو های بزرگ ،آرزو های کوچک. دعوتم کرده با اینکه چند روزه عصبی ام و رو اعصاب خانواده (که چقدر دوستشون دارم) ولی مینویسم ، آرزو های رو که تو زندگی شخصیم دارم مینویسم. دو : خانواده ام رو همیشه سلامت در کنارم ببینم. پنج :بتونم کنار عزیز هام دنیا رو ببینیم و بگردیم. هم قشنگه آرزوهاشون ،بخونین.

otaghabii.blogspot.com

اطاق آبی: November 2005

http://otaghabii.blogspot.com/2005_11_01_archive.html

من در پس چیزهای ساده پنهان شده ام/تا بگردید و پیدایم کنید/اگر مرا پیدا نکردید ، چیزها را خواهید یافت/دست های شما آنچه را که من لمس کرده ام احساس خواهد کرد/و مسیر دستان مان از هم عبور خواهد کرد. Monday, November 28, 2005. Posted by reza @ 7:09 AM links to this post. Saturday, November 26, 2005. یک زمانی دیوار اتاقم پر از عکس و قاب و نوشته بود که الان تو کمدم جمع کردمشون یکی از این قابها ، یک جمله ای روش حک شده که این روزها بارها میخونم تا باورش کنم .دوست دارم اینجا بنویسمش برای خودم و شما. کي زنده رها کند.

otaghabii.blogspot.com

اطاق آبی: December 2005

http://otaghabii.blogspot.com/2005_12_01_archive.html

من در پس چیزهای ساده پنهان شده ام/تا بگردید و پیدایم کنید/اگر مرا پیدا نکردید ، چیزها را خواهید یافت/دست های شما آنچه را که من لمس کرده ام احساس خواهد کرد/و مسیر دستان مان از هم عبور خواهد کرد. Wednesday, December 28, 2005. ما کاری به حکم نداریم .حکم رو کاغذ مال محکمه است. اصلیت حکم مال خداست که ما و منش ریخته . گلریزون میکنیم واسه کسی که آزاد میشه از این چار دیواری . که همه ی دنیا چاردیواریه. سلامتی سه تن : رفیق. و ناموس و وطن. سلامتی سه کس : زندونی و سرباز و بی کس. Monday, December 26, 2005. من لذت برد...

otaghabii.blogspot.com

اطاق آبی: July 2006

http://otaghabii.blogspot.com/2006_07_01_archive.html

من در پس چیزهای ساده پنهان شده ام/تا بگردید و پیدایم کنید/اگر مرا پیدا نکردید ، چیزها را خواهید یافت/دست های شما آنچه را که من لمس کرده ام احساس خواهد کرد/و مسیر دستان مان از هم عبور خواهد کرد. Saturday, July 29, 2006. دو روز استراحت کردم ، سفر کردیم به شمال و شهر رامسر، مسافرت خوبی بود ،حسنش به این بود که دو روز فقط در حال زندگی. کردم بدون فکر به هر چیزی و کسی که باید باشه و نیست ، بیش از یک سال بود که شمال نرفته بودم ، این دفعه یکی دو جایی. نازنینها از سیاهی تا سپیدی را سفر باید کرد. من پراز نورم و شن.

otaghabii.blogspot.com

اطاق آبی: December 2006

http://otaghabii.blogspot.com/2006_12_01_archive.html

من در پس چیزهای ساده پنهان شده ام/تا بگردید و پیدایم کنید/اگر مرا پیدا نکردید ، چیزها را خواهید یافت/دست های شما آنچه را که من لمس کرده ام احساس خواهد کرد/و مسیر دستان مان از هم عبور خواهد کرد. Thursday, December 28, 2006. با اینکه چند روزی از یلدا می گذره ولی اگه آرش. خواسته اعتراف کنیم ، باید بنویسم. دوست داشتم جزو آدمهایی بودم که میسر می شد در سن پایین ازدواج کنم ولی خوب نشد و نتونستم. کاش اینطور که میگن باشه ولی توی دوست هام بی نهایت خوش شانس بودم ، دوست کم دارم ولی فوق العاده اند ،حیف که ازم دور اند.

manebiman.blogspot.com

من بي من: September 2006

http://manebiman.blogspot.com/2006_09_01_archive.html

يادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند. طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنيم. بعد از اونجا رفتم كلاس. موقع برگشتن از كلاس وقتي منتظر تاكسي بودم يكي از دوستان قديمي رو ديدم كه لطف كرد و منو رسوند. كلي با هم ياد گذشته ها كرديم. كلي خنديديم.كلي غمگين شديم. واي كه چه روزي بود ديروز.همه اش خاطره. ديشب وقتي به خونه رسيدم اصلا احساس خستگي نميكردم. يه جورايي دلم خيلي گرفته بود. نشستم و فيلم " شبهاي روشن" رو نگاه كردم. واي كه چه ميكنه اين فيلم. اونقدر زيباست كه ميشه بارها ديدش و بارها لذت برد. دوره دانشگاه پاييزش يه رنگ دي...

manebiman.blogspot.com

من بي من: April 2008

http://manebiman.blogspot.com/2008_04_01_archive.html

افسر سلطان گل پيدا شد از طرف چمن. مقدمش يا رب مبارک باد بر سرو و سمن. خوش به جای خويشتن بود اين نشست خسروی. تا نشيند هر کسی اکنون به جای خويشتن. خاتم جم را بشارت ده به حسن خاتمت. کاسم اعظم کرد از او کوتاه دست اهرمن. تا ابد معمور باد اين خانه کز خاک درش. هر نفس با بوی رحمان می‌وزد باد يمن. شوکت پور پشنگ و تيغ عالمگير او. در همه شهنامه‌ها شد داستان انجمن. خنگ چوگانی چرخت رام شد در زير زين. شهسوارا چون به ميدان آمدی گويی بزن. جويبار ملک را آب روان شمشير توست. تو درخت عدل بنشان بيخ بدخواهان بکن.

manebiman.blogspot.com

من بي من: December 2007

http://manebiman.blogspot.com/2007_12_01_archive.html

همه چيز خوب پيش ميره.فقط هيچ هيجاني در كار نيست. هوا زيادي سر شده. يه سفر دو روزه برفي رفتم كه كلي خوش گذشت. پروژه جديدي كه مسئولش شدم درباره فاضلاب است.من كه زياد ازش چيزي نميدونم.اگه كسي اطلاعاتي داره دريغ نكنه. توي شركت همه چيز به هم ريخته است. كلي دعوا و درگيري هست.منم هفته پيش توي جلسه عمومي كلي حرف زدم.يعني يه جورايي داد زدم.سه سالي بود كه اينقدر عصباني نشده بودم.وقتي محيط اينجا بده كار كردن سخت ميشه. براي خودم گل نرگس خريدم.نيناي گلم،با ديدن نرگسها يادت كردم. اهنگي كه اينروزها كلي باهاش حال ميكنم.

manebiman.blogspot.com

من بي من: April 2007

http://manebiman.blogspot.com/2007_04_01_archive.html

آخر هفته فوق العاده اي رو گذروندم. از اون آخر هفته هايي كه دلت نميخواد تموم بشن.اينروزا تو شركت بي كارم . نتايج مناقصه اي كه داشتيم تا پانزده ارديبهشت اعلام ميشه و بعدش دوباره يه دوره فشرده كاري شروع ميشه. هواي تهران اينروزا محشر است.دو روزي ميشه كه ماشين نميارم و از اين هوا لذت ميبرم. البته ديروز موقع. كلاس زبان رفتن توي اون بارون وحشتناك مثل موش اب كشيده شدم.ولي با اين حال كيف داد. امروز تولد رعنا دوست خوب منه. رعناي گلم تولدت مبارك. دوباره سه شنبه شد و من عصري به كلاس محبوبم ميرم.خيلي بده كه كاراي...

manebiman.blogspot.com

من بي من: August 2006

http://manebiman.blogspot.com/2006_08_01_archive.html

نه برای حوا و آدم. دیگر نمی‌توانی چشم‌هام را. از دلتنگی باز کنی. حتا اگر یک سیب. رانده ‌می‌شوم. سیب یا گندم؟ همیشه بهانه‌ای هست. و این‌همه بهانه. که باز خوانده شوم. و زمين را کشف کنم. 1548;نقطه نقطه‌ی تنت. سیب رادل‌انگیز می‌کند. اهنگي كه اين روزها بارها و بارها بهش گوش ميدم. به نظر من معركه است. Did I disappoint you or let you down? Should I be feeling guilty or let the judges frown? Cause I saw the end before we'd begun,. Yes I saw you were blinded and I knew I had won. Took your soul out into the night.